۲۱- باب: ذِکْرِ الحَجَّامِ
باب [۲۱]: قصۀ حجامت گر
۱٠٠۴- عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ س، قَالَ: حَجَمَ أَبُو طَيْبَةَ رَسُولَ اللَّهِ ج، «فَأَمَرَ لَهُ بِصَاعٍ مِنْ تَمْرٍ، وَأَمَرَ أَهْلَهُ أَنْ يُخَفِّفُوا مِنْ خَرَاجِهِ» [رواه البخاری: ۲۱٠۲].
۱٠٠۴- از انس بن مالکسروایت است که گفت: ابو طیبهس [۳٧٠]پیامبر خدا جرا حجامت کرد، فرمودند تا برایش یک صاع خرما بدهند، و علاوه بر آن امر کردند تا بادارانش از خراجش تخفیف بدهند [۳٧۱].
۱٠٠۵- عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب، قَالَ: «احْتَجَمَ النَّبِيُّ ج، وَأَعْطَى الَّذِي حَجَمَهُ» وَلَوْ كَانَ حَرَامًا لَمْ يُعْطِهِ [رواه البخاری: ۲۱٠۳].
۱٠٠۵- از ابن عباسبروایت است که گفت: پیامبر خدا جخود را حجامت کردند و مزد حجام را دادند، و اگر مزد حجامت حرام میبود، برایش نمیدادند [۳٧۲].
[۳٧٠] وی او طیبۀ حجام است، نامش دینار، و یا نافع، و یا میسره بود، غلام آزاده شدۀ بنی حارثه از انصار بود، و از ابن عباسبرایت است که گفت: در هفدهم ماه رمضان ابو طیبه را دیدم، پرسیدم از کجا میآئی؟ گفت: پیامبر خدا جرا حجامت کردم، و مزدم را دادند، از سنۀ وفاتش اطلاعی حاصل نکردم، اسد الغابه (۵/۲۳۶). [۳٧۱] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) ابو طیبه نامش (دینار) بود، و یکصد و چهل و سه سال عمر کرد، غلام یکی از صحابه بود، برایش اجازه داده بود تا برای خود کار کند، و روزانۀ سه صاع طعام برای وی بپردازد، پیامبر خدا جخواسته بودند تا از این سه صاع برایش کم کنند، و آنها را کم کردند. ۲) این حدیث دلالت صریح بر جواز حجامت کردن، و جواز مزد دادن و مزد گرفتن در مقابل حجامت دارد، و در حدیث (٩٩۸) به تفصیل در این موضوع سخن گفتیم. [۳٧۲] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) دادن مزد برای حجام، و گرفتن مزد برای حجام جواز دارد، زیرا بر علاوه از فعل پیامبر خدا جکه دلالت بر جواز این عمل دارد، ابن عباسببا قاعدۀ منطقی نیز این حکم را استنباط نمود، زیرا توضیح کلامش این است که: اگر آنچه را که پیامبر خدا جبرایش دادند حرام میبود، برایش نمیدادند، ولی اکنون دادند، پس نتیجه آن میشود که حرام نیست. ۲) استخدام مزدور و کارگر بدون تعیین قبلی مزدش جواز دارد، ولی باید مزدش را به طور کامل به قرار عرف و عادت، و یا بیشتر از آن برایش بدهد، و داودی/میگوید: شاید در آن زمان مقدار مزد حجام را میدانستند، و به این طریق مزدش را به اساس متعارف دادند.