فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد سوم

فهرست کتاب

۵- باب: هَلْ یَقُولُ إِنِّي صَائِمٌ إِذَا شُتِمَ
باب [۵]: اگر دشنام داده شد آیا بگوید که: من روزه‌دار هستم

۵- باب: هَلْ یَقُولُ إِنِّي صَائِمٌ إِذَا شُتِمَ
باب [۵]: اگر دشنام داده شد آیا بگوید که: من روزه‌دار هستم

٩۲۶- وَعَنهُ سالحَدیث المُتَقَدَّم: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: قَالَ اللَّهُ: كُلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ لَهُ، إِلَّا الصِّيَامَ، فَإِنَّهُ لِي وَأَنَا أَجْزِي بِهِ، و قَالَ في آخره: «لِلصَّائِمِ فَرحَتَانِ یَفرَحُهُمَا، إِذَا أَفطَرَ فَرِحَ، وَإِذَا لَقِيَ رَبَّهُ فَرِحَ بِصَومِهِ» [رواه البخاری: ۱٩٠۴].

٩۲۴- و از ابو هریرهسدر حدیث گذشته که می‌گفت: «هر عمل بنی آدم برای خودش می‌باشد، مگر روزه که خاص برای من است، و من به آن مزد می‌دهم».

و در آخر این حدیث این هم آمده است که: «برای شخص روزه‌دار، دو خوش حالی است که به آن‌ها خوش می‌شود: وقتی که افطار می‌کند خوش می‌شود، و وقتی که پروردگار خود را ملاقات می‌کند، به سبب روزۀ خود خوش می‌شود» [۲٧۸].

[۲٧۸] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) خوشی ملاقات با پروردگار چند احتمال دارد، یکی اینکه: به سبب روزه گرفتن، ملاقات با پروردگار برایش میسر می‌گردد، دوم آنکه: مراد از خوشی ملاقات با پروردگار این است که خداوند برایش مزد کامل و خاصی می‌دهد، که سبب خوشی وی می‌گردد، و سوم آنکه: مراد از ملاقات با پروردگار: وقت پیوستن به لقاء الله یعنی: وقت مرگ است که به سبب روزه گرفتنش، در این وقت عصیب خوش می‌باشد. ۲) خوشی انسان دو نوع است، خوشی حسی، و خوشی معنوی، و روزه گرفتن سبب این هردو نوع فرحت و خوشی است، زیرا بعد از افطار موانع خورد و نوش روزه‌دار رفع می‌شود، و این امر سبب فرحت حسی وی می‌گردد، و فرحت معنوی وی آن است که به امید ثواب و مزد خداوند در آخرت است، که البته این فرحت از فرحت حسی ارزنده‌تر و پای‌بندتر است.