فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد سوم

فهرست کتاب

۲- باب: إِذَا أَحالَ دَیْنَ المَیِّتِ عَلَى رَجُلٍ جازَ
باب [۲]: اگر قرض مرده را بر شخصی حواله داد، جواز دارد

۲- باب: إِذَا أَحالَ دَیْنَ المَیِّتِ عَلَى رَجُلٍ جازَ
باب [۲]: اگر قرض مرده را بر شخصی حواله داد، جواز دارد

۱٠۶۱- عَنْ سَلَمَةَ بْنِ الأَكْوَعِ س، قَالَ: كُنَّا جُلُوسًا عِنْدَ النَّبِيِّ ج، إِذْ أُتِيَ بِجَنَازَةٍ، فَقَالُوا: صَلِّ عَلَيْهَا، فَقَالَ: «هَلْ عَلَيْهِ دَيْنٌ؟»، قَالُوا: لاَ، قَالَ: «فَهَلْ تَرَكَ شَيْئًا؟»، قَالُوا: لاَ، فَصَلَّى عَلَيْهِ، ثُمَّ أُتِيَ بِجَنَازَةٍ أُخْرَى، فَقَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، صَلِّ عَلَيْهَا، قَالَ: «هَلْ عَلَيْهِ دَيْنٌ؟» قِيلَ: نَعَمْ، قَالَ: «فَهَلْ تَرَكَ شَيْئًا؟»، قَالُوا: ثَلاَثَةَ دَنَانِيرَ، فَصَلَّى عَلَيْهَا، ثُمَّ أُتِيَ بِالثَّالِثَةِ، فَقَالُوا: صَلِّ عَلَيْهَا، قَالَ: «هَلْ تَرَكَ شَيْئًا؟»، قَالُوا: لاَ، قَالَ: «فَهَلْ عَلَيْهِ دَيْنٌ؟»، قَالُوا: ثَلاَثَةُ دَنَانِيرَ، قَالَ: «صَلُّوا عَلَى صَاحِبِكُمْ»، قَالَ أَبُو قَتَادَةَ صَلِّ عَلَيْهِ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَعَلَيَّ دَيْنُهُ، فَصَلَّى عَلَيْهِ [رواه البخاری: ۲۲۸٩].

۱٠۶۱- از سلمه بن اکوعسروایت است که گفت: نزد پیامبر خدا جنشسته بودیم که جنازۀ را آوردند، [کسان آن میت به پیامبر خدا ج]گفتند: بر وی نماز بخوانید، پیامبر خدا جپرسیدند: «آیا بر وی قرضی هست»؟ گفتند: نه، پرسیدند: «چیزی به ارث گذاشته است»؟ گفتند: نه، [پیامبر خدا ج]برخواستند و بر او نماز خواندند.

بعد از آن جنازۀ دیگری را آوردند، و گفتند: یا رسول الله! بر وی نماز بخوانید، گفتند: «آیا بر وی قرضی هست»؟ گفتند: بلی، پرسیدند: «آیا چیزی به میراث گذاشته است»؟ گفتند: سه دینار از او مانده است، [برخاستند] و بر او نماز خواندند.

بعد از آن جنازۀ سومی را آوردند و گفتند: [یا رسول الله] بر او نماز بخوانید! پرسیدند: «آیا از خود چیز به ارث گذشته است»؟ گفتند: نه! پرسیدند: «بر او قرضی هست»؟ گفتند: بلی، سه دینار قرضدار است، فرمودند: «شما بر رفیق خود نماز بخوانید».

ابو قتاده گفت: یا رسول الله! شما بر او نماز بخوانید و قرضش بر من باشد، و همان بود که بر وی نماز خواندند [۴۳۶].

[۴۳۶] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) جمهور علماء با استناد به این حدیث می‌گویند: ضامن شدن از مرده جواز دارد، خواه مالی بعد از خود به جا گذاشته باشد، و خواه به جا نگذاشته باشد، امام ابو حنیفه/می‌گوید: ضمانت کردن از مردۀ که از خود چیزی را به جا نگذاشته است، روا نیست، و اگر از خود چیزی را بجا گذاشته بود، ضمانت کردن از وی به اندازۀ ترکه‌اش جواز دارد. و طوری که این حدیث بر آن صراحت و دلالت دارد، ضمانت کردن از چنین شخصی جواز دارد، و اینکه امام ابو حنیفه/می‌گوید که ضمانت کردن از وی روا نیست، یا این حدیث برایش نرسیده است، و یا آن را منسوخ می‌داند، و ناسخش حدیث ابو هریره است که می‌گوید: پیامبر خدا جفرمودند: «من برای مسمانان از خودشان دوست‌تر هستم، کسی که از مسلمانان وفات می‌کند و قرضدار است، قرضش را من اداء می‌کنم، و اگر مالی به جا می‌گذارد، از ورثه‌اش باشد» و تفصیل بیشتر این موضوع را می‌توان در شرح این حدیث در کتاب عمده القاری شرح صحیح البخاری تألیف اما عینی/مطالعه نمود، عمده القاری (۸/۶۵۱) حدیث (۲۲۸٩). ۲) نماز نخواندن پیامبر خدا جبر جنازۀ شخص قرضدار در وقتی بود که برای مسلمانان بیت المالی نبود، تا قرض وی را از آن اداء نمایند، و بعد از اینکه مسلمانان دارای بیت المال شدند، پیامبر خدا جقرض مردۀ قرضدار را از بیت المال می‌پرداختند، و بر وی نماز می‌خواندند. ۳) اگر کسی قرضدار بمیرد، و مالی از خود به جا نگذاشته باشد، و یا حصه‌اش در بیت المال کمتر از قرضش باشد، در قیامت از آن قرض خود باید برای طلبگارش جواب گو باشد. ۴) آنچه که در این حدیث قابل تذکر است این است که پیامبر خدا جدر مورد نماز نخواندن بر کسی، جز از مسئلۀ قرضداری و حقوق مردم از چیزی دیگری پرسان نکردند، و این خود می‌رساند، که مسألۀ حقوق مردم دارای اهمیت خاص خود است، تا جاییکه سبب آن می‌شود که پیامبر خدا جاز نماز خواندن بر چنین شخصی خود داری نمایند، وحتی شخص شهید که مرتبۀ بسیار عالی در نزد خداوند متعال دارد، هرگناهی را که در عمر خود مرتکب شده باشد، به سبب شهادتش برایش بخشیده می‌شود، به استثنای حقوق مردم که قابل بخشایش نیست، پیامبر خدا جمی‌فرمایند: «هر گناهی به جز از (قرض) برای شهید بخشیده می‌شود».