۳۳- باب: قَولِ الله تعالى:﴿وَفِي ٱلرِّقَابِ وَٱلۡغَٰرِمِينَ وَفِي سَبِيلِ ٱللَّهِ﴾
باب [۳۳]: این قول خداوند متعال که: ﴿و در آزاد کردن غلامان، قرض داران، و در راه خدا﴾
٧۴۶- عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س، قَالَ: أَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ جبِالصَّدَقَةِ، فَقِيلَ مَنَعَ ابْنُ جَمِيلٍ، وَخَالِدُ بْنُ الوَلِيدِ، وَعَبَّاسُ بْنُ عَبْدِ المُطَّلِبِ فَقَالَ النَّبِيُّ ج: مَا يَنْقِمُ ابْنُ جَمِيلٍ إِلَّا أَنَّهُ كَانَ فَقِيرًا، فَأَغْنَاهُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ، وَأَمَّا خَالِدٌ: فَإِنَّكُمْ تَظْلِمُونَ خَالِدًا، قَدِ احْتَبَسَ أَدْرَاعَهُ وَأَعْتُدَهُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ، وَأَمَّا العَبَّاسُ بْنُ عَبْدِ المُطَّلِبِ، فَعَمُّ رَسُولِ اللَّهِ جفَهِيَ عَلَيْهِ صَدَقَةٌ وَمِثْلُهَا مَعَهَا [رواه البخاری: ۱۴۶۸].
٧۴۶- از ابو هریرهسروایت است که گفت: پیامبر خدا جبه دادن زکات امر فرمودند، برایشان خبر رسید که (ابن جمیل) و (خالد بن ولید) و (عباس بن عبدالمطلب) ازدادن زکات خود داری میکنند [۵۳][یعنی: زکات نمیدهند].
پیامبر خدا جفرمودند: «ابن جمیل دیگر انتقامی نمیگیرد، به جز اینکه فقیر و بیچاره بود و خدا و رسول او را غنی و ثروتمند ساخت [۵۴].
و اما (خالد بن ولید): شما به او ظلم میکنید، او تمام وسائل جنگی و دیگر دار و مدار خود را در راه خدا وقف نموده است.
و (عباس بن عبدالمطلب): عم پیامبر خدا جاست، او برعلاوه از زکاتی که بر وی لازم است، همان اندازه دیگر هم صدقه میهد یا باید صدقه بدهد» [۵۵].
[۵۳] کسی که این خبر را آورد عمربن خطابسبود. [۵۴] ابن جمیل نامش عبدالله، و از مردم انصار بود، در این وقت از منافقین بود، ولی بعد از آن از صدق دل توبه نمود و توبهاش قبول گردید، و درصف مسلمانان حقیقی قرار گرفت. [۵۵] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) معنی سخن نبی کریم جدر مورد عباسساین است که: وی عم پیامبر خدا جاست، و در این حالت چگونه ممکن است که از ادای زکات خود داری نماید، و نسبت به این شرافتی که نصیبش شده است، به علاوه از آنکه زکات مال خود را میدهد، همان اندازه هم زیادی در راه خدا صدقه میکند، و یا مالی را که بدست دارد، مانند صدقه است، زیرا وی بعد ازآ«که در غزوه بدر اسیر شد، برای خلاص کردن خود و عقیل ابن ابی طالب از مردم قرض گرفت، و طوری که معلوم است بر قرضدار زکات لازم نمیگردد. ۲) تاخیر زکات از وقت آن در صورتی که به مصلحت مستحقین آن باشد جواز داد. ۳) تعجیل زکات(یعنی: ادای آن پیش از وقت وجوب آن) بنا به قول جمهور علماء و از آن جمله احناف جواز دارد، خصوصا آنکه برای این کار، ضرورتی مانند: قحطی، قیام جهاد، و مسائل دیگری همانند آنها وجود داشته باشد. ۴) باید امام اشخاصی را جهت جمع آوری زکات مقررنماید. ۵) اگر کسی زکات مال خود را نمیدهد، باید برای امام اطلاع داده شود، و این عمل در غیبت حرام داخل نمیگردد. ۶) اما باید ازحق رعای خود دفاع نماید. ٧) در اموالی که برای مصالح عمومی مانند: شفاخانهها، مدرسهها کتاب خانهها و یا در راه جهاد وقف میشود، زکاتی نیست.