فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد سوم

فهرست کتاب

۱۵- باب: مُوکِلِ الرِّبَا
باب [۱۵]: سود دهنده

۱۵- باب: مُوکِلِ الرِّبَا
باب [۱۵]: سود دهنده

٩٩٧- عَن أَبِي جُحَيْفَةَ سقَالَ: رَأَيْتُ أَبِي اشْتَرَى عَبْدًا حَجَّامًا، فَسَأَلْتُهُ فَقَالَ: «نَهَى النَّبِيُّ جعَنْ ثَمَنِ الكَلْبِ وَثَمَنِ الدَّمِ، وَنَهَى عَنِ الوَاشِمَةِ وَالمَوْشُومَةِ، وَآكِلِ الرِّبَا وَمُوكِلِهِ، وَلَعَنَ المُصَوِّرَ» [رواه البخاری: ۲٠۸۶].

٩٩٧- از ابو جحیفهسروایت است که گفت: پدرم را دیدم که غلام حجامت گری را خرید، و امر نمود تا آلۀ حجامتش را بشکنند، سبب را از وی پرسیدم.

گفت: پیامبر خدا جاز پول [فروش] سگ، از پول خون گرفتن، نهی کردند، و از واشمه و موشمه، از سود خوردن، و سود دادن، نهی کردند، و مصور را لعنت نمودند [۳۶۳].

[۳۶۳] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) (واشمه): کسی است که بر دست و یا رو و یا هرجای بدن شخص دیگری، خال کوبی می‌کند، و (موشمه): کسی است که این عمل بر جسم وی انجام می‌گیرد، یعنی: پیامبر خدا جهم عمل کسی را که خال کوبی می‌کند، منع کردند، و هم کسی را که بر جسم خود خال کوبی می‌کند، از این عمل منع نمودند، و گویند: علت این منع، تغیر خلقت خدایی است. ۲) خرید و فروش غلامی که پیشۀ نامرغوبی دارد، جائز است. ۳) در مورد خرید و فروش سگ: امام شافعی و عدۀ دیگری از علماء با استناد به این حدیث می‌گویند: خرید و فروش سگ راو نیست، و پولی که از این طریق بدست می‌آید، حرام است. امام ابو حنیفه و ابو یوسف و محمد، و ابراهیم نخعی، و ابن کنانه و سحنون رحمهم الله می‌گویند: سگی که نگهداشتن آن روا است، مانند سگی که از آن در حفاظت از کشت، در حفاظت از گوسفندان، و یا نگهبانی و امثال این کارها استفاده می‌شود خرید و فروش آن نیز روا است. و امام طحاوی در جواب از این حدیث که در آن از پول فروش سگ نهی شده است، می‌گوید: نهی از خرید و فروش سگ در وقتی بود که نگهداشتن سگ روا نبود، ولی بعد از اینکه پیامبر خدا جبه نگهداشتن سگ برای بعضی اغراض مانند شکار، و حفاظت از کشت، و امثال این‌ها اجازه دادند، تحریم نگهداشتن آن، و تحریم خرید و فروش آن نیز نسخ گردید، زیرا کسی که به چنین سگی ضرورت دارد، و امتلاک آن برایش روا است، شاید از راه دیگری جز خرید و فروش، نتواند آن را به دست بیاورد. احناف با قیاس با سگ، می‌گویند: خرید و فروش هر درندۀ دیگری مانند: شیر، پلنگ، روباه، گرگ، گربه، خرس، و امثال این‌ها نیز جواز دارد، و حیوانی که خرید و فروش آن به طور مطلق حرام است، خوک است. ۴) در مورد پول حجام: اکثر علماء براین نظر اند که این (نهی) برای تنزیه است، یعنی: بهتر آن است که از این پول استفاده نکند، و استفاده کردن از آن مکروه است، بعضی از علماء می‌گویند: گرفتن پول حجامت روا نیست، ولی دادن آن روا است، زیرا پیامبر خدا جخود را حجامت کردند، و مزد حجامتگر را دادند، و امام ابو حنیفه و ابو یوسف و محمد رحمهم الله می‌گویند: دادن و گرفتن پول حجامت راو است، زیرا به روایات صحیحی، آمده است که پیامبرخدا جخود را حجامت کردند، و مزد حجامتگر را دادند، و اگر دادن و یا گرفتن چنین پولی حرام می‌بود، به طور یقین پیامبر خدا جبه آن اقدام نمی‌کردند. و علاه بر آن نظرم این است که دراین حدیث از پول خون منع شده است، و ظاهر آن دلالت براین دادر که مراد از خون، معنی حقیقی خون است، یعنی: روا نیست که کسی خون را بفروشد، و پول آن را بخورد، مثلا: کسی که گسفند خود را ذبح کرده است، نباید خون آن را بفروشد، و پول آن را بخورد، و یا در عصر حاضر، خون خود را بفروشد، و پول آن را بخورد، بلکه اگر ضرورتی هست، باید خون را به طور رایگان در اختیار شخصی که به آن ضرورت دارد، قرار بدهد. و حتی اگر بگوئیم که مراد از نهی از پول خون، پول حجامت است، باز هم می‌توانیم بگوئیم که این نهی نسخ شده است، و دلیل آن عمل پیامبر خدا جاست که خود را حجامت کردند، و مزد حجامتگر را دادند و در حدیث (۱٠٠۴) می‌آید که پیامبر خدا جخود را حجامت کردند، و برای حجامتگر یک صاع خرما مزد دادند، و اگر مزد حجامت حرام می‌بود، هیچگاه ممکن نبود که پیامبر خدا جبرای وی چیزی بدهند که خوردنش حرام باشد، و او را از خوردن آن منع نکنند. ۵) در مورد خال کندن: مراد از خال کندن همان عملی است که بعضی از مردم بر رو، یا دست و یا پای طفل، با و سائل مختلف، خال‌های سبز و یا سیاهی ایجاد می‌کنند، تا به گمان خود سبب زیبائی آن طفل گردند، و یا بعضی از جوانان بر روی بازو، و یا بند دست خود، خال‌ها و یا صورت بعضی از حیوانات و یا دیگر اشکال را رسم می‌کنند، تا خود را پهلوان و برومند نشان دهند، پیامبر خدا جچنین اشخاصی را، و نیز کسانی که این عمل را بر آن‌ها انجام می‌دهند، از این کار منع نموده، و در روایت دیگری آن‌ها را لعنت کرده‌اند. ۶) سود خوار و سود دهنده را پیامبر خدا جلعنت کرده‌اند، و هردوی آن‌ها در این گناه مشترک هستند، و گرچه فائده را سود خوار می‌برد، ولی چون سود دهنده، زمینۀ این کار را برای سود خوار آماده کرده است، لذا در این گناه با وی شریک می‌باشد، و تفصیل بیشتر مسئلۀ سود، إن‌شاءالله به زودی در باب خودش خواهد آمد.