۲۴- باب: مَا یُکْرَهُ مِنَ الخِدَاعِ فِي الْبَیْعِ
باب [۲۴]: آنچه که از فریت کاری در معامله مکروه است
۱٠٠۸- وَعَنهُ ب: أَنَّ رَجُلًا ذَكَرَ لِلنَّبِيِّ ج، أَنَّهُ يُخْدَعُ فِي البُيُوعِ، فَقَالَ: «إِذَا بَايَعْتَ فَقُلْ لاَ خِلاَبَةَ» [رواه البخاری: ۲۱۱٧].
۱٠٠۸- و از ابن عمربروایت است که: شخصی برای پیامبر خدا جگفت که او در خرید و فروش فریب میخورد.
پیامبر خدا ج[برایش] گفتند: «چون معامله کردی بگو که: فریب کاری نباشد» [۳٧۵].
[۳٧۵] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) شخصی که در خرید و فروش فریب میخورد، نامش حبان بن منقذ انصاری بود، در یکی از غزوات سنگی به سرش اصابت نمود، و پردۀ سرش را درید، از اثر آن سنگ چیزی از عقل خود را از دست داد، و از همین سبب بود که در خرید و فروش بازی میخورد. ۲) ظاهر حدیث دلالت براین دارد که هر فریبی سبب اختیار فسخ بیع میگردد، ولی علماء گفتهاند که حکم این حدیث عام نیست، بلکه به همان شخص معین تعلق دارد، زیرا وی کسی بود که در عقلش خلل بود، و مورد فریب همگان قرار میگرفت. ۳) آیا فریب خوردن در معامله سبب اختیار فسخ عقد میگردد یانه؟ علماء در آن اختلاف نظر دارند، علمای احناف و شوافع و اکثر مالکیه میگویند که: فریب خوردن در معامله، سبب اختیار فسخ بیع نمیگردد، خواه فریب کم باشد و خواه زیاد، بعضی از اصحاب امام مالک/میگویند: اگر فریب به اندازۀ ثلث قیمت و یا بیشتر از آن باشد، سبب فسخ بیع میگردد، و در کمتر از آن چنین اختیاری نیست، این در مورد حکم دنیوی است، ولی در مورد حکم اخروی، فریب کاری هر قدر کم و اندک هم که باشد، فریب کار مرتکب گناه گردیده و از فریب کاریاش باید جواب بدهد. ۴) با استناد بر این حدیث امام ابو حنیفه/میگوید: بر شخص بی عقل نباید حجر نمود، زیرا پیامبر خدا جبرای حباب بن منقذسبا وجود خلل عقلیاش اجازۀ خرید و فروش داده بودند، و او را از تصرفات مالیاش منع نکردند.