فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد سوم

فهرست کتاب

۳۱- باب: الصَّدَقَةِ عَلَى الیَتَامى
باب [۳۱]: دادن زکات به یتیمان

۳۱- باب: الصَّدَقَةِ عَلَى الیَتَامى
باب [۳۱]: دادن زکات به یتیمان

٧۴۳- عَن أَبَي سَعِيدٍ الخُدْرِيَّ س: أَنَّ النَّبِيَّ ججَلَسَ ذَاتَ يَوْمٍ عَلَى المِنْبَرِ وَجَلَسْنَا حَوْلَهُ، فَقَالَ: «إِنِّي مِمَّا أَخَافُ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِي، مَا يُفْتَحُ عَلَيْكُمْ مِنْ زَهْرَةِ الدُّنْيَا وَزِينَتِهَا» فَقَالَ رَجُلٌ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَوَيَأْتِي الخَيْرُ بِالشَّرِّ؟ فَسَكَتَ النَّبِيُّ ج، فَقِيلَ لَهُ: مَا شَأْنُكَ؟ تُكَلِّمُ النَّبِيَّ جوَلاَ يُكَلِّمُكَ؟ فَرَأَيْنَا أَنَّهُ يُنْزَلُ عَلَيْهِ؟ قَالَ: فَمَسَحَ عَنْهُ الرُّحَضَاءَ، فَقَالَ: «أَيْنَ السَّائِلُ؟» وَكَأَنَّهُ حَمِدَهُ، فَقَالَ: «إِنَّهُ لاَ يَأْتِي الخَيْرُ بِالشَّرِّ، وَإِنَّ مِمَّا يُنْبِتُ الرَّبِيعُ يَقْتُلُ أَوْ يُلِمُّ، إِلَّا آكِلَةَ الخَضْرَاءِ، أَكَلَتْ حَتَّى إِذَا امْتَدَّتْ خَاصِرَتَاهَا اسْتَقْبَلَتْ عَيْنَ الشَّمْسِ، فَثَلَطَتْ وَبَالَتْ، وَرَتَعَتْ، وَإِنَّ هَذَا المَالَ خَضِرَةٌ حُلْوَةٌ، فَنِعْمَ صَاحِبُ المُسْلِمِ مَا أَعْطَى مِنْهُ المِسْكِينَ وَاليَتِيمَ وَابْنَ السَّبِيلِ - أَوْ كَمَا قَالَ النَّبِيُّ ج- وَإِنَّهُ مَنْ يَأْخُذُهُ بِغَيْرِ حَقِّهِ، كَالَّذِي يَأْكُلُ وَلاَ يَشْبَعُ، وَيَكُونُ شَهِيدًا عَلَيْهِ يَوْمَ القِيَامَةِ» [رواه البخاری: ۱۴۶۵].

٧۴۳- از ابو سعید خدریسروایت است که پیامبر خدا جروزی بالای منبر نشستند، و ما در اطراف منبر نشستیم، فرمودند:

«چیزی که بعد از خود دربارۀ شما خوف دارم این است که و سائل و زیبائی‌های زندگی برای شما آماده گردد».

شخصی گفت: یا رسول الله! آیا می‌شود که خیر سبب شر گردد؟[یعنی: اموال دنیوی که از نعمت‌های خداوندی است، چرا سبب بدبختی شود].

پیامبر خدا جسکوت نموده و چیزی نگفتند.

مردم برای آن شخص گفتند: این چه کاری است که می‌کنی؟ تو با پیامبر خدا جسخن می‌زنی و ایشان با تو سخن نمی‌زنند، در این وقت متوجه شدیم که برایشان وحی ناز می‌شود.

[پیامبر خدا ج]عرق زیادی را که بر چهرۀ شان[به سبب فشار وحی] نشسته بود، پاک کرده و فرمودند: «شخص سؤال کننده کجاشد»؟، و طوی معلوم می‌شد که آن شخص را تمجید می‌کنند، و فرمودند:

«خیر سبب شر نمی‌شود [۴۶]، از چیزهایی که در بهار می‌روید، گیاهانی است که هلاک می‌کند و یا مریض می‌سازد، مگر حیوانی که از آن سبزه به اندازۀ معقول آن استفاده نماید، و این حیوان همین قدر می‌خورد که خوب سیر شود، و بعد از خوردن و سیر شدن، رویش را به طرف آفتاب می‌کند، سرگین می‌اندازد و بول می‌کند، و می‌چرد [۴٧]و مال دنیا دل فریب و شیرین است، و خوشا به حال مسلمانی که از آن مال به مساکین و یتیمان و دور افتادگان از وطن می‌دهد [۴۸]، و کسی که مال را به غیر حق آن می‌گیرد، [یعنی: از راه حرام و غیر مشروع بدست می‌آورد] مانند کسی است که هر قدر می‌خورد سیر نمی‌شود [۴٩]و آن مال در روز قیامت بر علیه او شهادت می‌دهد» [۵٠].

[۴۶] یعنی: اموال دنیوی که نعمت‌های خدا است، در ذات خود بد نیست، و بدی که در آن وجود دارد، در سوء استفاه از آن است، و پیامبر خدا جکیفیت حسن استفاده و سوء استفاده را از اموال دنیوی ضمن مثالی بیان نموده و فرمودند: خیر سبب شر.... [۴٧] پس انسان عاقل کسی است که از مال دینا به همان اندازۀ استفاده کند که بتواند آن را هضم کند و سبب هلاکت و یا مریضی‌اش نگردد، و حق خدا را در آن اداء نماید. [۴۸] و بعد از این عبارت راوی می‌گوید: (أو کما قال النبيج)، یعنی: (و یا چیزی که پیامبر خدا جفرموده‌اند)، و این عبارت را محدثین در جایی به کار می‌برند که در وقت روایت حدیث، در عین عبارت نبی کریم جبه شک افتاده باشند، و در این حالت نزدیکترین عبارتی را که در ذهن آن‌ها است روایت می‌کنند، و سپس می‌گویند (أو کما قال النبيج). و دراین حدیث هم گویا راوی در لفظ حدیث نبوی به شک افتاده است، وبرای آنکه مسؤولیت را از خود رفع کرده باشد، آنچه را که به اغلب گمان به یادش بوده روایت کرده است، و چیز دیگری را که نسبت به آن شک داشته است، به این عبارت رفع مسؤولیت نموده و گفته است: و یا طوری که پیامبر خدا جفرمودند. [۴٩] و این همان مالی است که با وجو نعمت بودن، در دنیا و آخرت سبب هلاکت صاحب خود می‌گردد. [۵٠] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) مال دنیا به خودی خود نیست، بلکه بدی و خوبی در طریق بدست آوردن و در کیفیت استعمال آن است، اگر کسی مالی را از راه حلال بدست آورده و به اندازۀ لازم و به شکل معقول از آن استفاده کند، و حق خدا را از آن مال اداء نماید، آن مال خوب است، و سبب راحت صاحبش در دنیا، و نجاتش در آخرت می‌شود، و بالمقابل اگر کسی مالی را از راه حرام بدست آورد، و یا در بدست آوردن آن افراط کند، و حق آن را اداء نکند، آن مال بد است، و حتی سبب هلاکت صاحب خود در دنیا و آخرت می‌شود. ۲) جزء اخیر حدیث نبوی شریف این است که(و آن مال در روز قیامت بر علیه او شهادت می‌دهد)، و شهادت دادن مال بر علیه کسی که حق مال را اداء نمی‌کند، چه آن مال طلا و نقره باشد، و چه حیوان و چه هر مال دیگری حق و صدق است، و جای هیچ شک نیست، و این مفهوم در احادیث دیگری نیز آمده است، از آن جمله حدیثی که قبلاً گذشت، ومعنایش این بود که: اگر کسی زکات مالش را اداء نکند، مالش در قیامت به صورت اژدهای پیری که از دهانش کف می‌ریزد، درآمده و هردو رخسارش را به دندان گرفته و می‌گوید: من مال تو ام، من گنجینۀ تو‌ ام.