فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد سوم

فهرست کتاب

۸- «باب»
باب [۸]

۸- «باب»
باب [۸]

٧۱٧- عَنْ عَائِشَةَ ل: أَنَّ بَعْضَ أَزْوَاجِ النَّبِيِّ ج، قُلْنَ لِلنَّبِيِّ ج: أَيُّنَا أَسْرَعُ بِكَ لُحُوقًا؟ قَالَ: أَطْوَلُكُنَّ يَدًا، فَأَخَذُوا قَصَبَةً يَذْرَعُونَهَا، فَكَانَتْ سَوْدَةُ أَطْوَلَهُنَّ يَدًا، فَعَلِمْنَا بَعْدُ أَنَّمَا كَانَتْ طُولَ يَدِهَا الصَّدَقَةُ، وَكَانَتْ أَسْرَعَنَا لُحُوقًا بِهِ وَكَانَتْ تُحِبُّ الصَّدَقَةَ [رواه البخاری: ۱۴۲٠].

٧۱٧- از عائشهلروایت است که: بعضی از همسران پیامبر خدا جبرای پیامبر خدا جگفتند: کدام یک از ما زودتر از دیگران به شما خواهیم پیوست؟

فرمودند: «آنکه دستش درازتر باشد».

آن‌ها نیی را گرفته و دست‌های خود را اندازه گیری نمودند، دست(سوده)لاز همه درازتر بود.

ولی بعد از این فهمیدیم که مقصود از درازی دست، سبقت در صدقه دادن است، و[آنکه دستش درازتر بود] از همه به پیامبر خدا جپیوست، و او کسی بود که صدقه دادن را دوست می‌داشت [۱۸].

[۱۸] از مسائل و احکام متعلق به این حدیث آنکه: ۱) از ظاهر حدیث چنین دانسته می‌شود که مراد از(کانت طول یدها الصدقه، و کانت أسرعنا لحوقا به) سودهلمی‌باشد،حال آنکه چنین نیست، بلکه مراد از آن زینب بنت جحش می‌باشد، و او اولین کسی بود که بعد از وفات پیامبر خدا جبه ایشان پیوست، چنان‌چه او بود که دستش از دیگران درازتر بود، نه سوده بنت زمعه. ۲) حاکم در مستدرک خود از عائشهلروایت می‌کند که گفت: (بعد از وفات پیامبر خدا جوقتی که در خانۀ یکی از ما جمع می‌شدیم، دست‌های خود را بر روی دیوار دراز نموده و اندازه گیری می‌کردیم تا ببینیم که دست کدام یک از ما درازتر است، و همین کار را تا وقتیکه زینب بنت جحش وفات یافت ادامه می‌دادیم، و وی زن کوتاه قامتی بود، و از ما بلند قامت‌تر نبود، و دراین وقت فهمیدیم که قصد پیامبر خدا جاز دارزی دست، صدقه دادن بود است، و زینب زن صنعت گری بود، که چیزی‌های را به دست خود می‌ساخت، آش میداد، و میدوخت، و پولی را که از این راه بدست می‌آورد، در راه خدا صدقه می‌داد)، وفات زینب در سال بیستم هجری در زمان خلافت عمرسواقع گردید، و سودهلدر سال پنجاه و چهار هجری وفات یافت.