فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد سوم

فهرست کتاب

۴۵- باب: تَقضِي الحَائِضُ المَنَاسِكَ کُلَّهَا إِلاَّ الطَّوافَ بِالْبَیْتِ
باب [۴۵]: زن حائض تمام مناسک حج، به استثنای طواف به خانه را انجام می‌دهد

۴۵- باب: تَقضِي الحَائِضُ المَنَاسِكَ کُلَّهَا إِلاَّ الطَّوافَ بِالْبَیْتِ
باب [۴۵]: زن حائض تمام مناسک حج، به استثنای طواف به خانه را انجام می‌دهد

۸۲٧- عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بقَالَ: أَهَلَّ النَّبِيُّ جهُوَ وَأَصْحَابُهُ بِالحَجِّ، وَلَيْسَ مَعَ أَحَدٍ مِنْهُمْ هَدْيٌ غَيْرَ النَّبِيِّ جوَطَلْحَةَ، وَقَدِمَ عَلِيٌّ مِنَ اليَمَنِ وَمَعَهُ هَدْيٌ فَقَالَ: أَهْلَلْتُ بِمَا أَهَلَّ بِهِ النَّبِيُّ ج، فَأَمَرَ النَّبِيُّ جأَصْحَابَهُ أَنْ يَجْعَلُوهَا عُمْرَةً، وَيَطُوفُوا ثُمَّ يُقَصِّرُوا وَيَحِلُّوا إِلَّا مَنْ كَانَ مَعَهُ الهَدْيُ، فَقَالُوا: نَنْطَلِقُ إِلَى مِنًى وَذَكَرُ أَحَدِنَا يَقْطُرُ، فَبَلَغَ النَّبِيَّ جفَقَالَ: «لَوِ اسْتَقْبَلْتُ مِنْ أَمْرِي مَا اسْتَدْبَرْتُ مَا أَهْدَيْتُ، وَلَوْلاَ أَنَّ مَعِي الهَدْيَ لَأَحْلَلْتُ» [رواه البخاری: ۱۶۵۱].

۸۲٧- از جابر بن عبد اللهبروایت است که گفت: پیامبر خدا جو صحابهشنیت حج کردند، و با هیچ کدام، جز با پیامبر خدا جو با طلحهس(هدی) نبود.

و علیسدر حالی که با وی (هدی) بود، از یمن آمد و گفت: من حجی را نیت کرده‌ام که پیامبر خدا جنیت کرده‌اند.

پیامبر خدا جصحابه را امر کردند تا حج خود را به عمره تبدیل نمایند، طواف کنند و بعد از طواف [وسعی] موی سر خود را کوتا نمایند و خود را حلال سازند، مگر کسی که همراهش (هدی) است.

صحابهشگفتند: ما به طرف (مِنَی) می‌رویم و از ذَکَرهای ما مَنِی بچکد.

این خبر برای پیامبر خدا جرسید، فرمودند: «اگر چیزی را که در آخر فهمیدم، از اول می‌فهمیدم، (هدی) را نمی‌فرستادم، و اگر (هدی) با من نمی‌بود، حتماً خود را حلال می‌ساختیم» [۱۶۲].

[۱۶۲] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) مراد از این گفتۀ صحابهشکه (منَی) می‌رویم و از ذَکَرهای ما مَنِی بچکد، این است که: بنا به امر پیامبر خدا جاگر خود را حلال سازیم و با زن‌های خود جماع کنیم، چگونه می‌شود که متصل به این عمل، نیت حج نموده و به طرف (منی) برویم، زیرا انسان در وقت حج باید از انجام دادن چنین اعمالی دور باشد. ۲) در اینکه مراد از این قول پیامبر خدا جکه فرمودند: اگر چیزی را که در آخر فهمیدم، از اول می‌فهمیدم، (هدی) را نمی‌فرستادم، و اگر (هدی) با من نمی‌بود، حتما خود را حلال می‌ساختم، چیست؟ دو نظر وجود دارد: نظر اول این است که: مشرکین عمره کردن را در ماه‌های حج از کار‌های بیساربد می‌پنداشتند، و آن را (أفجر الفجور) می‌نامیدند، و این امر برای پیامبر خدا جمعلوم نبود، و چون به مکه رسیدند از این امر مطلع شدند، و از این جهت گفتند که اگر از این چیز از اول با خبر می‌بودم، همراهم (هدی) نمی‌آوردم، و با مشرکین مخالفت نموده و عمره را انجام می‌دادم، ولی حالا که هدی را با خود آورده‌ام، نمی‌توانم از احرام خارج شوم، و از این سبب کسانی را که (هدی) با خود نیاورده بودند، امر کردند که عمره کند، و از احرام بر آیند، و رای امام عینی در عمدة القاری به این نظر اشاره دارد. نظر دوم این است که: چیزی را که پیامبر خدا جدر آخر فهمیدند این بود که صحابهشاز اینکه خود را حلال سازند، و پیامبر خدا جبر احرام خود باقی باشند، بر آن‌ها سخت می‌گذرد، از این جهت بود که در اول امر بعد از اینکه پیامبر خدا جآن‌ها را به تبدیل کردن حج به عمره، امر نمودند، درنگ کرده و ابراز تردید نمودند، و پیامبر خدا جفرمودند: اگر این سخت گذشتن را بر شما از اول می‌فهمیدم، من هم (هدی) را نمی‌فرستادم، تا می‌توانستم مانند شمایان خود را حلال سازم، و این نظر امام شرقاوی در فتح المبدی است. ولی شاید همین نظر اخیر، صحیح‌تر و به واقعیت نزدیکتر باشد، زیرا نظر اول که می‌گوید: پیامبر خدا جاز اینکه مشرکین عمره کردن را درماه‌های حج از (افجر الفجور) می‌دانستند، خبر نبودند، و در وقت رسیدن به مکۀ مکرمه از این عقیدۀ آن‌ها با خبر شدند، توجیه دقیقی نیست، زیرا در این صورت این سؤال پیش می‌آید که: این نظر و عقیدۀ مشرکین نظر و عقیدۀ مستحدثی نبود، بلکه نظری بود که از آباء و اجداد خود به میراث برده بودند، و پیامبر خدا جبا وجود یکجا بودن با مشرکین در مکۀ مکرمه چهل سال قبل از بعثت، و سیزده سال بعد از بعث، چگونه ممکن است که از این عقیدۀ آن‌ها با خبر نبوده باشند؟ که البته چنین احتمالی نا ممکن به نظر می‌رسد، پس آنچه که موجه‌تر به نظر می‌رسد، همین توجیه اخیر است، والله تعالی أعلم. ۳) بنابراین حدیث، کسی که تنها نیت حج کرده است، و (هدی) را نفرستاده است، باید حج خود را به عمره تبدیل نموده و بعد از طواف به خانۀ کعبه و سعی بین صفا و مروه خود را حلال سازد، ولی بنا به قول جماهیر فقهاء این حکم برای همان کسانی بود که در آن سال با پیامبر خداجحج کرده بودند، و بعد از آن منسوخ گردید، و دلیل نسخ آن حدیث بلال بن حارث است که می‌گوید: «گفتم: یا رسول الله! این فسخ حج به عمره خاص برای ما است، و یا برای همۀ مردم است؟ فرمودند: خاص برای شما است» بنابراین کسی که اکنون نیت تنها حج و یا نیت حج و عمره را با هم که بنام (حج قران) یاد می‌شود می‌کند، باید به حج خود ادامه داده و تا وقتی که اعمال حجش کامل نمی‌گردد، نباید خود را حلال سازد.