۱- باب: مَنْ أَخَذَ أَمْوَالَ النَّاسِ یُریدُ أَدَاءَهاَ أَو إِتْلاَفَهَا
باب [۱]: کسی که اموال مردم را به قصد اداء کردن آن میگیرد، و یا به قصد تلف کردن آن
۱۱٠۲- عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س، عَنِ النَّبِيِّ جقَالَ: «مَنْ أَخَذَ أَمْوَالَ النَّاسِ يُرِيدُ أَدَاءَهَا أَدَّى اللَّهُ عَنْهُ، وَمَنْ أَخَذَ يُرِيدُ إِتْلاَفَهَا أَتْلَفَهُ اللَّهُ» [رواه الخاری: ۲۳۸٧].
۱۱٠۲- از ابو هریرهساز پیامبر خدا جروایت است که فرمودند: «کسی که مال مردم را بگیرد، وقصدش ادای آن باشد، خداوند اسباب ادای آن را مهیا میسازد و کسی که [مال مردم را بگیرد]، و قصدش تلف کردن آن باشد، [یعنی: ندادن آن باشد] خداوند اسباب تلف شدن آن مال را مهیا میسازد» [۴۸٠].
[۴۸٠] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) گرفتن مال در این مورد، خاص به قرض نیست، بلکه شامل همۀ انواع گرفتن مال، از طریق قرض، رهن، شراکت و غیره را نیز میگردد، یعنی: کسی که مال مردم را به هر طریقی بگیرد، اگر قصدش ادای آن مال برای صاحبش باشد، خداوند در آن مال برایش برکت میدهد، و برای او توفیق میدهد تا بتواند آن مال را برای صاحبش برگرداند، و اگر قصدش خوردن آن مال باشد، خداوند برکت آن مال را از بین میبرد و کسی که مال را گرفته است، مدیون صاحب مال باقی میماند. ۲) انسان اگر برکت در مال و حفظ آبروی خود را میخواهد خوش معاملگی را شعار خود سازد، ونیتش همیشه ادای حقوق مردم باشد، و در این حالت است که توفیق خداوندی حلیف او میگردد، و پیامبر خدا جفرومودهاند «إنما الأعمال بالنیات». ۳) کسی که قرضدار باشد، تا وقتی که دین واجب الأدای خود را اداء نکره است، و یا رضایت قرضدار را حاصل نکرده است، نباید، خیرات بدهد و یا غلامش را آزاد کند، و اگر چنین کرد، خیرات و غلام آزاد شدهاش برایش بر گردانده میشود، زیرا خیرات دادن و غلام آزاد کردن حق خدا، و ادای قرض، حق بنده است، و ادای حق بنده بر ادای حق خدا مقدم است.