۱٩- باب: إِذَا جَامَعَ فِي رَمَضَانَ وَلَم یَکُن لَهُ شَيءٌ فَتُصُدِّقَ عَلَیهِ فَلْیُکَفِّر
باب [۱٩]: اگر کسی در ماه رمضان جماع کرد، و چیزی نداشت و برایش صدقه داده شد، آن صدقه را کفاره بدهد
٩۴۱- وَعَنهُ س، قَالَ: بَيْنَمَا نَحْنُ جُلُوسٌ عِنْدَ النَّبِيِّ ج، إِذْ جَاءَهُ رَجُلٌ فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ هَلَكْتُ. قَالَ: «مَا لَكَ؟» قَالَ: وَقَعْتُ عَلَى امْرَأَتِي وَأَنَا صَائِمٌ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «هَلْ تَجِدُ رَقَبَةً تُعْتِقُهَا؟» قَالَ: لاَ، قَالَ: «فَهَلْ تَسْتَطِيعُ أَنْ تَصُومَ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ»، قَالَ: لاَ، فَقَالَ: «فَهَلْ تَجِدُ إِطْعَامَ سِتِّينَ مِسْكِينًا». قَالَ: لاَ، قَالَ: فَمَكَثَ النَّبِيُّ ج، فَبَيْنَا نَحْنُ عَلَى ذَلِكَ أُتِيَ النَّبِيُّ جبِعَرَقٍ فِيهَا تَمْرٌ وَالعَرَقُ المِكْتَلُ قَالَ: «أَيْنَ السَّائِلُ؟» فَقَالَ: أَنَا، قَالَ: «خُذْهَا، فَتَصَدَّقْ بِهِ» فَقَالَ الرَّجُلُ: أَعَلَى أَفْقَرَ مِنِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ فَوَاللَّهِ مَا بَيْنَ لاَبَتَيْهَا - يُرِيدُ الحَرَّتَيْنِ - أَهْلُ بَيْتٍ أَفْقَرُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي، فَضَحِكَ النَّبِيُّ جحَتَّى بَدَتْ أَنْيَابُهُ، ثُمَّ قَالَ: «أَطْعِمْهُ أَهْلَكَ» [رواه البخاری: ۱٩۳۶].
٩۴۱- و از بو هریرهسروایت است که گفت: در حالی که نزد پیامبر خدا جنشسته بودیم، شخصی نزد ایشان آمد و گفت: یا رسول الله! هلاک گردیدم.
گفتند: «چه کردی»؟
گفت: در حالی که روزه داشتم، با همسرم جماع کردم.
پیامبر خدا جفرمودند: «آیا میتوانی یک غلامی را آزاد کنی»؟
گفت: نه!
گفتند: «آیا میتوانی دو ماه پیاپی روزه بگیری»؟
گفت: نه!
گفتند: «آیا چیزی داری که شصت مسکین را طعام بدهی»؟
گفت: نه! [راوی] گفت که آن شخص نزد پیامبر خدا جنشست.
[ابو هریرهسمیگوید]:
در همین حالی که ما در این گفتگو بودیم، برای پیامبر خدا جزنبیل کلانی از خرما آورده شد، و این زنبیل عبارت از متکل بود، [و متکل عبارت از پانزده صاع است].
فرمودند: «سائل کجاشد»؟
آن شخص گفت: منم [همین جایم].
فرمودند: «این خرماها را بگیر و خیرات بده».
گفت: یا رسول الله! آیا به شخصی فقیرتری از خود؟ به خداوند قسم است که بین دو سنگزار مدینه [که یکی در شرق مدینه و دیگری در غرب آن است] خانوادۀ از خانوادۀ خودم فقیرتر نیست.
پیامبر خدا جآنچنان خندیدند که دندانهای کرسیشان نمایان گردید، و فرومودند: «آن را به خانوادهات بخوران» [۲٩۳].
[۲٩۳] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) اگر کسی در روز ماه رمضان قصدا جماع میکند، بر وی کفار لازم میگردد. ۲) همان طور که کفاره بر مرد لازم میگردد، زن اگر به رضایت خود به جماع کردن با وی تن در داده باشد، در نزد احناف بر وی نیز کفارۀ مستقلی لازم میگردد، ولی در نزد امام شافعی/و اهل ظاهر، بر زن و مرد تنها یک کفاره لازم میگردد. ۳) کفاره به ترتیب یکی از این سه چیز است، آزاد کردن غلام، روزه گرفتن دو ماه پیاپی، طعام دادن شصت مسکین، بنابراین اگر کسی که قدرت به روزه گرفتن دارد، طعام دادن مساکین برایش روا نیست. ۴) در روزه گرفتن پیاپی بودن، شرط است، بنابراین اگر کسی پیش از کامل کردن دو ماه، یک روز روزه را خورد، باید روزه گرفتن را از سر بگیرد. ۵) مقدار طعام دادن برای مساکین، در نزد احناف سی صاع، برای هرمسکین نیم صاع است، و در نزد امام شافعی و بعضی از علمای دیگر، پانزده صاع، برای هرمسکین ربع صاع است، و مقدار هرصاع به وزن فعلی طوری که قبلا هم یاد آور شده بودیم (۳۴٠/۳) کیلو گرام است. ۶) درنزد امام ابو حنیفه/اگر طعام شصت مسکین را در شصت روز برای یک مسکین بدهد، نیز جواز دارد، ولی اگر طعام شصت مسکین را در یک روز برای یک مسکین بدهد، یک طعام حساب میشود. ٧) در نزد امام ابو حنیفه و مالک و احمد و ابو ثوری و ثوری رحمهم الله بر علاوه از کفاره دادن، باید روزی را که جماع کرده است، نیز قضاء بیاورد، و امام اوزاعی میگوید: اگر کفارهاش به آزاد ساختن غلام، و یا طعام دادن مساکین باشد، قضاء آوردن آن روز بر وی لازم است، ولی اگر به روزه گرفتن باشد، قضاء آوردن آن روز بر وی لازم نیست، و عدۀ براین نظر اند که جز از کفاره چیز دیگری به طور مطلق بر وی لازم نیست. ۸) اگر کسی در یک روز چندین بار جماع کرد، بر وی تنها یک کفاره لازم میگردد، و اگر در چندین روز جماع کرد، امام ابو حنیفه/میگوید: اگر جماع و یا جماعهای دیگرش بعد از کفاره دادن جماع اولی بود، بر وی کفاره دیگری لازم میگردد، و اگر پیش از کفاره دادن قبلی بود، بر وی تنها یک کفاره لازم میگردد، ولی امام مالک و شافعی و احمد رحمهم الله میکویند: بر وی از جماع کردن هرروز، کفارۀ جداگانۀ لازم میگردد، خواه از جماع قبلی کفاره داده باشد، و خواه نداده باشد. ٩) در نزد امام ابو حنیفه/همان طوری که کفاره از جماع کردن لازم میگردد، از خوردن و نوشیدن نیز لازم میگردد، ولی در نزد اکثر علماء لزوم کفاره خاص به سبب جماع کردن است و بس، و از خوردن و آشامیدن تنها قضاء لازم میشود.