فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد سوم

فهرست کتاب

۲- باب: کَلاَمِ الخُصُومِ بَعْضِهِمْ فِي بَعْضٍ
باب [۲]: سخنان خصوم بر علیه یکدیگر

۲- باب: کَلاَمِ الخُصُومِ بَعْضِهِمْ فِي بَعْضٍ
باب [۲]: سخنان خصوم بر علیه یکدیگر

۱۱۱٠- حَدِیثُ الأَشْعَثِ تَقَدَّمَ قَرِیِبًا وَذَکَرَ فیهِ أَنَّهُ اختَصَمَ هُوَ وَرَجُلٌ مَن أَهلِ حَضرَ موت وَفِي هَذِهِ الرِّوایَةِ قَالَ: إِنَّهُ هُوَ وَیَهُودِيٌ [رواه البخاری: ۲۴۱۶، ۲۴۱٧ وانظر حدیث رقم: ۲۳۵۶، ۲۳۵٧].

۱۱۱٠- حدیث اشعثس [۴۸۸]در مورد مخاصمه‌اش با شخصی از اهل (حضرت موت) گذشت، و در این روایت می‌گوید: این مخاصمه، بین او و بین شخصی از یهود صورت گرفته بود [۴۸٩].

[۴۸۸] وی اشعث بن قیس کندی است، در سال دهم هجری با هفتاد سوار نزد پیامبر خدا جآمد، یکی از ملوک کنده بود، بعد از پیامبر خدا جمرتد شد، و در جنگ‌های ردت به اسارت در آمد، چون نزد ابو بکرسآوردند، او را از بند آزاد کرد، و دوباره مسلمان شد، و با خواهر ابو بکرسازدواج نمود، در جنگ یرموک در شام، و جنگ قادسیه در عراق اشتراک نمود، و در جنگ صفین در صف علیسبود، در شصت و سه سالگی وفات یافت، (الإصابه: ۱/۵۱-۵۲). [۴۸٩] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: خلاصۀ حدیث این است که: اشعثسکه روای حدیث است می‌گوید: بین من و بین شخصی از یهود زمین مشترکی بود، آن شخص یهود زمینم را انکار کرد، او را نزد پیامبر خدا جبردم، پیامبر خدا جبرایم گفتند: بر دعوی خود شاهد داری؟ گفت: نه ندارم، برای یهودی گفتند: سوگند بخور، گفتم: یا رسول الله! او سوگند می‌خورد و مالم را می‌برد، و خداوند این آیه را نازل فرمود که:﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَشۡتَرُونَ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ وَأَيۡمَٰنِهِمۡ ثَمَنٗا قَلِيلًا.