۵۴- باب: بَیْعِ التَّصَاوِیرِ الَّتِي لَیْسَ فِیهَا رُوحٌ وَمَا یُکْرَهُ مِنْ ذَلِكَ
باب [۵۴]: فروختن تصاویری که دارای روح نباشد و تصاویری که فروختن آن مکروه است
۱٠۴۵- عَن ابْنِ عَبَّاسٍ ب: أَنَّهُ أَتَاهُ رَجُلٌ فَقَالَ: يَا أَبَا عَبَّاسٍ، إِنِّي إِنْسَانٌ إِنَّمَا مَعِيشَتِي مِنْ صَنْعَةِ يَدِي، وَإِنِّي أَصْنَعُ هَذِهِ التَّصَاوِيرَ، فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: لاَ أُحَدِّثُكَ إِلَّا مَا سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ جيَقُولُ: سَمِعْتُهُ يَقُولُ: «مَنْ صَوَّرَ صُورَةً، فَإِنَّ اللَّهَ مُعَذِّبُهُ حَتَّى يَنْفُخَ فِيهَا الرُّوحَ، وَلَيْسَ بِنَافِخٍ فِيهَا أَبَدًا» فَرَبَا الرَّجُلُ رَبْوَةً شَدِيدَةً، وَاصْفَرَّ وَجْهُهُ، فَقَالَ: وَيْحَكَ، إِنْ أَبَيْتَ إِلَّا أَنْ تَصْنَعَ، فَعَلَيْكَ بِهَذَا الشَّجَرِ، كُلِّ شَيْءٍ لَيْسَ فِيهِ رُوحٌ [رواه البخاری: ۲۲۲۵].
۱٠۴۵- روایت است که شخصی نزد عبدالله بن عباسبآمد و گفت: یا ابا عباس! [ابو عباس، کنیۀ ابن عباسساست] من کسی هستم که معیشتم از صنعت دستم میباشد، و من این تصاویر را میسازم.
ابن عباسبگفت: من برای تو چیزی به جز از آنچه که از پیامبر خدا جشنیدهام نمیگویم، از ایشان شنیدم که میگفت: «کسی که تصویری میکشد، خداوند تا هنگامی او را عذاب میکند که با این تصویر روح بدمد و او را زنده کند، و ابداً نمیتواند به آن تصویر روح بدمد».
نفس در سینۀ آن شخص تنگ شد، و رنگش به زردی گرایید.
ابن عباسببرایش گفت: وای بر تو! اگر جز تصویر کشی کار دیگری نمیکنی، پس تصویر این درخت و تصویر چیزهایی را بکش که روح ندارند [۴۱٩].
[۴۱٩] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) تصویر کشیدن ذی روح مانند: انسان و حیوان و خزندگان حرام است، و نسبت به آن وعیدهای شدیدی آمده است، از آن جملۀ در صحیح مسلم آمده است که پیامبر خدا جفرمودند: «مصور در حالی که در دوزخ است، خداوند به تعداد صورتهایی که کشیده است، برایش جان میبخشد، و [به تمام آن جانها] در آتش دوزخ عذابش میکند». ۲) تصویر کشیدن غیر ذی روح مانند: درخت و کوه، و آب و سبزه، و امثال اینها جواز دارد. ۳) استعمال تصویر در نزد جمهور علماء، از آن جمله: امام ابو حنیفه، شافعی، مالک، و احمد رحمهم الله بر فرش و بالش و هر چیزی که زیر پا میشود، روا است، ولی بر لباس و بر پرده و امثال این چیزها روا نیست. ۴) تصویر کشیدن بدون شک حرام است، ولی در این عصر، تصویر یک ضرورتی است که هیچ کس از آن انکار کرده نمیتواند، و فکر میکنم کسی پیدا نشود که در جامعۀ بشری زندگی کند، و بارها بار به داشتن تصویر ضرورت پیدان نکرده باشد. بنابراین میتوان گفت: تصویری که روی ضرورت باشد، از این حکم مستثنی است، و گناهی نخواهد داشت، و دلیل آن را میتوان از طریق قیاس استنباط نمود، زیرا وقتی که پیامبر خدا جنگه داشتن سگ و تصویر را منع نموده و فرمودند: «در خانۀ که سگ و یا تصویر باشد، ملائکه داخل نمیشود» کسی گفت: یا رسول الله! ما از سگ برای حفاظت گوسفندان و حفاظت زراعت خود استفاده میکنیم، پیامبر خدا جبرای آنها در نگه داشتن سگ جهت این اعراض اجازه دادند. و به طور یقین ضرورت به نگه داشتن سگ در آن وقت به سرحد ضرورت به استعمال تصویر در این عصر نبود، و چون در نظر داشت آن ضرورت جزئی، پیامبر خدا جبرای آنها نگه داشتن سگ را اجازه دادند، به جرأت میتوان گفت که با در نظر داشت این ضرورت کلی استعمال تصویر به طریق اولی جواز دارد، ولی تصویری که روی ضرورت نباشد، بر حکم اصلی خود باقی میماند. ۵) و اینکه آیا تصویرهای امروزی، حکم همان تصویرهای را دارد که در سابق با دست کشیده شده و غرض از آنها عبادت بود، میباشد و یانه؟ از گذشته تا به امروز مورد اختلاف است، و خودم در این زمینه اظهار نظر قطعی کرده نمیتوانم، گرچه نظرم بیشتر به آن تمایل دارد که از قبیل آن تصاویر نیست، زیرا قصد از تصاویر آن عصر به طور اغلب عبادت بود، و غرض از تصاویر فعلی به طور اعم و اغلب، یا روی ضرورت و یا روی تفنن، و یا روی ذوق، و امثال اینها است، و الله تعالی اعلم بالصواب.