فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد سوم

فهرست کتاب

۶- باب: إِذَا بَاعَ الوَکِیلُ بَیعاً فَاسِداً فَبَیْعُهُ مَرْدُودٌ
باب [۶]: اگر وکیل چیزی را به بیع فاسد فروخت، بیعش مردود است

۶- باب: إِذَا بَاعَ الوَکِیلُ بَیعاً فَاسِداً فَبَیْعُهُ مَرْدُودٌ
باب [۶]: اگر وکیل چیزی را به بیع فاسد فروخت، بیعش مردود است

۱٠۶٩- عَن أَبَی سَعِيدٍ الخُدْرِيَّ س، قَالَ: جَاءَ بِلاَلٌ إِلَى النَّبِيِّ جبِتَمْرٍ بَرْنِيٍّ، فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ ج: «مِنْ أَيْنَ هَذَا؟»، قَالَ بِلاَلٌ: كَانَ عِنْدَنَا تَمْرٌ رَدِيٌّ، فَبِعْتُ مِنْهُ صَاعَيْنِ بِصَاعٍ، لِنُطْعِمَ النَّبِيَّ ج، فَقَالَ النَّبِيُّ جعِنْدَ ذَلِكَ: «أَوَّهْ أَوَّهْ، عَيْنُ الرِّبَا عَيْنُ الرِّبَا، لاَ تَفْعَلْ، وَلَكِنْ إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَشْتَرِيَ فَبِعِ التَّمْرَ بِبَيْعٍ آخَرَ، ثُمَّ اشْتَرِهِ» [رواه البخاری: ۲۳۱۲].

۱٠۶٩- از ابو سعید خدریسروایت است که گفت: بلالسبرای پیامبر خدا جخرمای(برنی) را آورد [(برنی) نوع خوبی از خرما است].

پیامبر خدا جفرمودند: «این خرما از کجا است»؟

بلال گفت: خرما‌های خرابی داشتم، از آن خرماها دو صاع را به یک صاع [از خرمای خوب] فروختم تا برای پیامبر خدا جبخورانم.

چون پیامبر خدا جاین سخن را شنیدند فرمودند: «ای وای، ای وای! این عین سود است، این عین سود است، چنین مکن، اگر می‌خواستی [از خرمای خوب] خریداری کنی، خرمای خود را جداگانه بفروش، و به پول آن از این خرما خریداری کن» [۴۴۶].

[۴۴۶] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) باید مسلمان از چیزی که در آن اشتباه سود است، ولو آنکه قصدش خواری نباشد، جداً احتناب ورزد. ۲) بیع فاسد اعتبار شرعی نداشته و منعقد نمی‌گردد، و حکم فروختن طعام به طعام، قبلا در باب بیع به تفصیل گذشت. ۳) صحابهشبه اساس محبت شدیدی که به پیامبر خدا جداشتند، می‌خواستند از بهترین چیزی که در اختیار دارند، و یا بدست آورده می‌توانند، برای‌شان بیاورند، و البته باید موقف هر مسلمان آن وقت چنین باشد، زیرا طوری که پیامبر خدا جفرموده‌اند: ایمان مسلمان آن وقت کامل می‌شود که پیامبر خدا جرا از جان خود، و از فرزندان خود، و از تمام دنیا بیشتر دوست داشته باشد.