فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد سوم

فهرست کتاب

۴۸- باب: إِذَا أَرَادَ بَیْعَ تَمْرٍ بِتَمْرٍ خَیْرٍ مِنْهُ
باب [۴۸]: اگر خواست که خرمایش را به خرمای بهتری بفروشد

۴۸- باب: إِذَا أَرَادَ بَیْعَ تَمْرٍ بِتَمْرٍ خَیْرٍ مِنْهُ
باب [۴۸]: اگر خواست که خرمایش را به خرمای بهتری بفروشد

۱٠۳٩- عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الخُدْرِيِّ، وَعَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ ب: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ جاسْتَعْمَلَ رَجُلًا عَلَى خَيْبَرَ، فَجَاءَهُ بِتَمْرٍ جَنِيبٍ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «أَكُلُّ تَمْرِ خَيْبَرَ هَكَذَا؟»، قَالَ: لاَ وَاللَّهِ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّا لَنَأْخُذُ الصَّاعَ مِنْ هَذَا بِالصَّاعَيْنِ، وَالصَّاعَيْنِ بِالثَّلاَثَةِ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لاَ تَفْعَلْ، بِعْ الجَمْعَ بِالدَّرَاهِمِ، ثُمَّ ابْتَعْ بِالدَّرَاهِمِ جَنِيبًا» [رواه البخاری: ۲۲٠۱، ۲۲٠۲].

۱٠۳٩- از ابو سعید خُدری، و ابو هریرهبروایت است که پیامبر خدا جشخصی را برای جمع کردن خرمای خیبر فرستادند، آن شخص خرمای خوب و مرغوبی را آورد.

پیامبر خدا جپرسیدند: «آیا تمام خرما‌های خیبر به همین شکل است»؟

گفت: یا رسول الله! به خداوند سوگند که چنین نیست، ما یک صاع از این خرما را به دو صاع می‌خریم، و دو صاع را به سه صاع.

پیامبر خدا جفرمودند: «چنین مکن! خرمای نا پسند را به دراهم بفروش، بعد از آن با آن دراهم، خرمای خوب و مرغوب را خریداری کن» [۴٠٩].

[۴٠٩] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) فروختن چیزی که کیل و یا وزن می‌شود، به جنس آن با تفاضل، نه به طور نقد جواز دارد، و نه به طور نسیه، مثلا: فروختن ده کیلو گندم نا مرغوب به هشت کیل گندم خوب و مرغوب روا نیست، ولو آنکه از نگاه قیمت، این ده کیلو مساوی آن هشت کیلو باشد، و اگر کسی می‌خواهد که گندم نا مرغوب خود را به گندم مرغوب مبادله نماید، گندم نا مرغوب خود را بفروشد، و به پول آن برای خود گندم مرغوب بخرد، و اگر جنس مختلف شد، تفاضل جواز دارد، ولی نسیه جواز ندارد، مثلا: روا است که ده کیلو گندم را از هر نوعی که باشد با هشت کیلو برنج از هر نوعی که باشد، مبادله نماید، ولی باید این معامله دست به دست باشد، و اگر نسیه بود، نه به طور متساوی جواز دارد و نه به طور متفاضل. ۲) بعضی‌ها از این حدیث چنین فهیمده‌اند که: سود خواری به حیله جواز دارد، مثلا: روا است که جنسی را برای کسی به و عدۀ یکماه به پانصد درهم داده‌ایم، ولی این فهم و این استنباط خلاف مقصود پیامبر خدا جو خلاف چیزی است که از حدیث دانسته می‌شود، زیرا این رهنمائی را پیامبر خدا جبرای آن شخص از این جهت کردند که او را از شبهۀ ربا و واقع شدن در سود خواری دور نمایند، نه آنکه راهی جهت واقع شدن در ربا و سود خواری برایش تعلیم داده باشند.