۴۶- باب: بَیْعِ الثِّمارِ قَبْلَ أَنْ یَبْدُو صَلاَحُهَا
باب [۴۶]: فرختن میوه پیش از پخته شدن آن
۱٠۳۶- عَنْ زَيْدِ بْنِ ثَابِتٍ س، قَالَ: كَانَ النَّاسُ فِي عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ج، يَتَبَايَعُونَ الثِّمَارَ، فَإِذَا جَدَّ النَّاسُ وَحَضَرَ تَقَاضِيهِمْ، قَالَ المُبْتَاعُ: إِنَّهُ أَصَابَ الثَّمَرَ الدُّمَانُ، أَصَابَهُ مُرَاضٌ، أَصَابَهُ قُشَامٌ، عَاهَاتٌ يَحْتَجُّونَ بِهَا، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ جلَمَّا كَثُرَتْ عِنْدَهُ الخُصُومَةُ فِي ذَلِكَ: «فَإِمَّا لاَ، فَلاَ تَتَبَايَعُوا حَتَّى يَبْدُوَ صَلاَحُ الثَّمَرِ» كَالْمَشُورَةِ يُشِيرُ بِهَا لِكَثْرَةِ خُصُومَتِهِمْ [رواه البخاری: ۲۱٩۳].
۱٠۳۶- از زید بن ثابتسروایت است که گفت: مردم در زمان پیامبر خدا جمیوههای خود را [پیش از رسیدن و پخته شدن] میفروختند.
و چون مردم میوه را میچیدند، و قرض داران میآمدند، خریدار میگفت: این خرما فاسد شده است، او را آفت زده است، عیبی شده است، ووو.
چون در این مورد شکایتها در نزد پیامبر خدا جزیاد شد، فرمودند:
«یا جار و جنجال نکنید، و یا تا وقتی که میوه قابل استفاده نمیگردد، آن را نفروشید»، و این سخن را از روی ارشاد و مشورت به جهت بسیار شدن جار و جنجال آنها گفتند [۴٠۶].
۱٠۳٧- عَن جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ ب، قَالَ: «نَهَى النَّبِيُّ جأَنْ تُبَاعَ الثَّمَرَةُ حَتَّى تُشَقِّحَ» فَقِيلَ: وَمَا تُشَقِّحُ؟ قَالَ: «تَحْمَارُّ وَتَصْفَارُّ وَيُؤْكَلُ مِنْهَا» [رواه البخاری: ۲۱٩۶].
۱٠۳٧- از جابر بن عبداللهبروایت است که گفت: پیامبر خدا جاز فروختن میوه تا هنگام رسیدنش نهی کرند.
کسی پرسید: رسیدنش چه وقت است؟
گفت: وقتی که خوب زرد، و یا خوب سرخ گردد، و از آن خورده شود [۴٠٧].
[۴٠۶] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: اقوال علماء با دلائلشان در حکم خرید و فروش میوه پیش از رسیدن آن در حدیث (۱٠۳۳) قبلا گذشت، و گفتیم که امام ابو حنیفه و عدۀ دیگری از علماء با استناد به این حدیث میگویند که: فروختن میوه بعد از ظاهر شدن آن، و پیش از آنکه قابل خوردن شود روا است، زیرا نهی از فروختن میوه پیش از آنکه قابل خوردن شود، به اساس مشورت بود نه به اساس حکم قاطع، بنابراین ناسخ حکم اول که جواز فروختن میوه پیش از قابل خورده شدن آن باشد، نمیشود، برای تفصیل بیشتر به تعلیق حدیث (۱٠۳۳) مراجعه کنید. [۴٠٧] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: این حدیث نیز مانند چند حدیث گذشته دلالت بر آن دارد که میوه پیش از رسیدنش نباید فروخته شود، و اینکه این نهی برای تحریم، و یا برای تنزیه، و یا جهت ارشاد و مشورت است، در حدیث (۱٠۳۳) قبلا بیان نمودیم.