فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد سوم

فهرست کتاب

۱- باب: فِي الشُّرْبِ
باب [۱]: در آب دادن

۱- باب: فِي الشُّرْبِ
باب [۱]: در آب دادن

۱٠۸۸- عَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ س، قَالَ: أُتِيَ النَّبِيُّ جبِقَدَحٍ، فَشَرِبَ مِنْهُ، وَعَنْ يَمِينِهِ غُلاَمٌ أَصْغَرُ القَوْمِ، وَالأَشْيَاخُ عَنْ يَسَارِهِ، فَقَالَ: «يَا غُلاَمُ أَتَأْذَنُ لِي أَنْ أُعْطِيَهُ الأَشْيَاخَ»، قَالَ: مَا كُنْتُ لِأُوثِرَ بِفَضْلِي مِنْكَ أَحَدًا يَا رَسُولَ اللَّهِ، فَأَعْطَاهُ إِيَّاهُ [رواه البخاری: ۲۳۵۱].

۱٠۸۸- از سهل بن سعدسروایت است که گفت: کسی برای پیامبر خدا جقدح آبی آورد، آن را نوشیدند، [در این وقت] به طرف راست‌شان جوانی بود که خورد سال‌ترین افراد مجلس بود [این جوان فضل ابن عباس بود] و به طرف چپ‌شان بزرگ سالان بودند.

فرمودند: «ای جوان! اجازه می‌دهی که این قدح (لیوان) آب را برای بزرگ سالان بدهم»؟

آن جوان گفت: یا رسول الله! هرگز نمی‌خواهم که به پس خور شما ایثار کنم.

و پیامبر خدا جآن قدح (لیوان) آب را برای آن جوان دادند [۴۶۴].

۱٠۸٩- عَن أَنَسُ بْنُ مَالِكٍ سأَنَّهُ قَالَ: حُلِبَتْ لِرَسُولِ اللَّهِ جشَاةٌ دَاجِنٌ، وَهِيَ فِي دَارِ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، وَشِيبَ لَبَنُهَا بِمَاءٍ مِنَ البِئْرِ الَّتِي فِي دَارِ أَنَسٍ، فَأَعْطَى رَسُولَ اللَّهِ جالقَدَحَ، فَشَرِبَ مِنْهُ حَتَّى إِذَا نَزَعَ القَدَحَ مِنْ فِيهِ، وَعَلَى يَسَارِهِ أَبُو بَكْرٍ، وَعَنْ يَمِينِهِ أَعْرَابِيٌّ، فَقَالَ عُمَرُ: وَخَافَ أَنْ يُعْطِيَهُ الأَعْرَابِيَّ، أَعْطِ أَبَا بَكْرٍ يَا رَسُولَ اللَّهِ عِنْدَكَ، فَأَعْطَاهُ الأَعْرَابِيَّ الَّذِي عَلَى يَمِينِهِ، ثُمَّ قَالَ: «الأَيْمَنَ فَالأَيْمَنَ» [رواه البخاری: ۲۳۵۲].

۱٠۸٩- از انس بن مالکسروایت است که گفت: از گوسفندی که در خانه پرورش می‌دادیم مقدار شیری را برای پیامبر خدا جدوشیدم، و آن شیر را با آبی از چاه خانه‌ام کشیده شده بود، مخلوط نمودیم، شیر را برای پیامبر خدا جدادم.

ایشان از آن شیر نوشیدند، چون قدح (لیوان) را از دهان خود برداشتند، به طرف چپ‌شان ابو بکرسو به طرف راست‌شان شخص بادیه نشینی نشیته بود.

عمرساز خوف اینکه مبادا پیامبر خدا جباقی مانده را برای آن شخص بادیه نشین بدهند، [سبقت نموده] و گفت: یا رسول الله! ابو بکرسنزد تات نشسته است، شیر را برای او بدهید.

ولی پیامبر خدا جشیر را برای آن شخص بادیه نشین داده و فرمودند: «آنکه به طرف راست است مستحق‌تر است» [۴۶۵].

[۴۶۴] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) مناسبت این حدیث در این باب این است که در آن قسمت کردن آب آمده است. ۲) دست راست و طرف راست، بر دست چپ و طرف چپ فضیلت دارد. ۳) خورد بودن مانع مستحق گردیدن چیزی نیست، و در حقوق فرقی بین خورد سال و کلان سال نمی‌باشد. ۴) آنچه که پیامبر خدا جانجام دادند، یک اسلوب بسیار نیک تربیۀ اطفال است، که جهت تقویۀ شخصیت طفل، برایش همان اهمیتی را قائل شویم، که برای کلان سالان قائل می‌شویم، و حتی نبی کریم جبرای آن طفل نو جوان اهمیت بیشتری نسبت به کلان سالان قائل شده بودند، زیرا آن طفل را به طرف راست خود نشانده بودند، تا شخصیتش پرورش یافته، و حس حقارت خورد سالی از وی زدوده شود، و به اثر این اسلوب نبوی در تربیۀ اطفال بود، که نو جوانان خورد سالی فرماندهی لشکر‌های بزرگی را در جنگ‌های فرا مرزی بر عهده می‌گرفتند. [۴۶۵] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) در آب دادن، شخصی که به طرف راست نشسته است، از شخصی که به طرف چپ نشسته است، مستحق‌تر می‌باشد، ولو آنکه شخص طرف چپ بر آن شخص دیگر از نگاه مقام و مرتبت، و علم و دانش فضیلت داشته باشد. ۲) با قیاس بر آب، در هر چیز دیگری که جنبۀ اکرام و عزت داشته باشد، مانند: میوه، طعام، دست شستن، داخل شدن به خانه، خارج شدن از خانه و امثال این‌ها، شخص طرف راست از شخص طرف چپ، مستحق‌تر است. ۳) با قیاس بر آب دادن از طرف راست، اگر کسی در مسجد، و یا در مجلس از دیگری پیشتر در جایی نشسته باشد، مستحق همانجا می‌باشد، و دگیری حق ندارد، تا او را از جایش بر خیزاند، و گرچه این حکم به طور ضمنی از خود حدیث نیز دانسته می‌شود، زیرا بعد از اینکه شخص اعرابی به طرف راست پیامبر خدا جنشسته بود، کسان دیگری که بعد از وی آمدند، ولو آنکه بر وی فضیلت داشتند، از اعرابی نخواستند تا از جای خود بر خیزد. ۴) ریختن آب در شیری که برای نوشیدن، و یا برای تقدیم کردن برای مهمان است، جواز دارد، ولی در شیری که برای فروش است، جایز نیست. ۵) عمرسجنبۀ دوستی و مهربانی را که با ابو بکر صدیق داشت، در هرجا و در هرچیز در نظر داشت و مراعات می‌کرد، و باید دوست حقیقی چنین باشد، ولی نبی کریمجچون در مقام تشریع و ارشاد قرار داشتند، جنبۀ توجیهی و تشریعی اسلام را در نظر گرفته و همان کاری را انجام دادند که باید همگان در روش زندگی خود انجام دهند.