۱۱- باب: مَنْ أَسْرَعَ نَاقَتَهُ إِذَا بَلَغَ المَدِینَةَ
باب [۱۱]: کسی که هنگام رسیدن به مدینه شترش را تیز راند
۸٧٧- عَن أَنَسٍ س، قاَلَ: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ جإِذَا قَدِمَ مِنْ سَفَرٍ، فَأَبْصَرَ دَرَجَاتِ المَدِينَةِ، أَوْضَعَ نَاقَتَهُ وَإِنْ كَانَتْ دَابَّةً حَرَّكَهَا» وَزادَ فِي روایَةِ: مِنْ حُبِّهَا [رواه البخاری: ۱۸٠۲].
۸٧٧- از انسسروایت است که گفت: پیامبر خدا جچون از سفری برمیگشتند و کوچههای مدینه را دیدند، شتر خود را تیز میراندند، و اگر دابۀ بود او را به حرکت میانداختند.
و در روایتی آمده است که این کار به سبب دوست داشتن مدینه بود [۲۱۸].
[۲۱۸] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: این حدیث از یک طرف دلالت بر فضیلت مدینۀ منوره، و از طرف دیگر دلالت بر حب وطن و مسکن و ماوی دارد، و حدیث (حب الوطن من الإیمان) گرچه اصل شرعی ندارد، ولی طوری که امام سخاوی/میگوید: معنایش صحیح است، و احادیثی را برای تائید این معنی ذکرکرده است، و میگوید: وقتی که شوق مکه در دل پیامبر خدا جغلبه نمود، خداوند متعال این آیۀ کریمه را نازل فرمود:﴿إِنَّ ٱلَّذِي فَرَضَ عَلَيۡكَ ٱلۡقُرۡءَانَ لَرَآدُّكَ إِلَىٰ مَعَادٖۚ﴾. یعنی: به یقین کسی که ابلاغ قرآن را بر عهدۀ تو گذاشت، تو را به جایگاهت باز میگرداند، و البته این شعور برای کسانی که از وطی خود دور افتادهاند، بیشتر و بیشتر احساس میشود، ولو آنکه در ناز و نعمت زندگی کنند، مگر کسانی که شعور ذاتی و طبیعی خود را از دست دادهاند.