۱۸- باب: مَثَلِ البَخِیلِ والمُتَصَدِّقِ
باب [۱۸]: صفت شخص بخیل و شخص صدقه دهنده
٧۲٩- وَعَنه س، أَنَّهُ سَمِعَ رَسُولَ اللَّهِ جالبَخِيلِ وَالمُنْفِقِ كَمَثَلِ رَجُلَيْنِ عَلَيْهِمَا جُبَّتَانِ مِنْ حَدِيدٍ مِنْ ثُدِيِّهِمَا إِلَى تَرَاقِيهِمَا، فَأَمَّا المُنْفِقُ فَلاَ يُنْفِقُ إِلَّا سَبَغَتْ أَوْ وَفَرَتْ عَلَى جِلْدِهِ، حَتَّى تُخْفِيَ بَنَانَهُ وَتَعْفُوَ أَثَرَهُ، وَأَمَّا البَخِيلُ فَلاَ يُرِيدُ أَنْ يُنْفِقَ شَيْئًا إِلَّا لَزِقَتْ كُلُّ حَلْقَةٍ مَكَانَهَا، فَهُوَ يُوَسِّعُهَا وَلاَ تَتَّسِعُ» [رواه البخاری: ۱۴۴۳].
٧۲٩- و از ابو هریرهسروایت است که از پیامبر خدا جشنیده است که فرمودند:
«صفت شخص بخیل و صفت شخص صدقه دهند، مانند دو نفری است که لباس آهنینی را از سینه تا گلوی خود پوشیده باشند».
«شخص نفقه کننده در هر نفقه که میدهد، آن جامه آهنین گشوده شده و فراخ میگردد، تا آنجا که انگشتان[پایش] را میپوشاند، و اثر قدمهای او را محو میسازد.
«ولی شخص بخیل چون نمیخواهد که چیزی نفقه کند، لذا هر حلقۀ از آن لباس آهنین در جایش محکم میشود، و او میخواهد که آن جامه را فراخ گرداند، ولی فراخ نمیشود» [۳۱].
[۳۱] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) رسول اکرم جشخص صدقه دهنده و شخص بخیلی را که صدقه نمیدهد، به دو شخصی که میخواهند زره آهنینی را غرض محافظت خود از دشمن بپوشند، تشبیه کردهاند، آنکه صدقه میدهد، مانند کسی است که زره را میپوشد، و این زره از گردن به سینه و از سینه به دیگر جاهای بدن میرسد تا جایی که انگشتان دستش را نیز میپوشاند، و به اندازۀ دراز میشود که پاهایش را نیز میپوشاند و به زمین میرسد، تا جایی که آثار قدمهایش را که بر روی زمین میباشد نیز محو میسازد، و لی شخص بخیل به مانند کسی است که زره تنگی را میپوشد، و این زره به مجردی که از گردن به سینه رسید، از تنگی که دارد، در همانجا میماند و پایانتر نمیرود، و حلقههای آن زره یکی روی دیگر فشرده میشود، و این شخص میکوشد، که آن زره را فراخ سازد، ولی فراخ ساخته نمیتواند. ۲) و در نتیجه: کسی که مالش را در راه خدا نفقه میکند، چه نفقۀ واجب باشد مانند زکات، و چه نفلی باشد مانند خیرات این نفقهاش سبب میشود تا خداوند آثار گناهان او را محو سازد، و کسی که نفقه نمیدهد، روز بروز قلبش و خاطرش تنگ و تنگتر میگردد، تا جایی که اگر بخواهد اقدام به نفقه دادن نماید، به این کار موفق نمیگردد، نعوذ بالله من ذلک.