فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد سوم

فهرست کتاب

۱۴- باب: مَا یَلْبَسُ المُحْرِمُ مِنَ الثِّیَابِ وَالأَرْدِیَةِ وَالأَزُرِ
باب [۱۴]: آنچه که محرم از ثیاب و رداء و ازار می‌پوشد

۱۴- باب: مَا یَلْبَسُ المُحْرِمُ مِنَ الثِّیَابِ وَالأَرْدِیَةِ وَالأَزُرِ
باب [۱۴]: آنچه که محرم از ثیاب و رداء و ازار می‌پوشد

٧۸۴- وَعَنهُ س، قَالَ: «انْطَلَقَ النَّبِيُّ جمِنَ المَدِينَةِ بَعْدَ مَا تَرَجَّلَ، وَادَّهَنَ وَلَبِسَ إِزَارَهُ وَرِدَاءَهُ هُوَ وَأَصْحَابُهُ، فَلَمْ يَنْهَ عَنْ شَيْءٍ مِنَ الأَرْدِيَةِ وَالأُزُرِ تُلْبَسُ إِلَّا المُزَعْفَرَةَ الَّتِي تَرْدَعُ عَلَى الجِلْدِ، فَأَصْبَحَ بِذِي الحُلَيْفَةِ رَكِبَ رَاحِلَتَهُ حَتَّى اسْتَوَى عَلَى البَيْدَاءِ، أَهَلَّ هُوَ وَأَصْحَابُهُ وَقَلَّدَ بَدَنَتَهُ، وَذَلِكَ لِخَمْسٍ بَقِينَ مِنْ ذِي القَعْدَةِ، فَقَدِمَ مَكَّةَ لِأَرْبَعِ لَيَالٍ خَلَوْنَ مِنْ ذِي الحَجَّةِ، فَطَافَ بِالْبَيْتِ، وَسَعَى بَيْنَ الصَّفَا وَالمَرْوَةِ، وَلَمْ يَحِلَّ مِنْ أَجْلِ بُدْنِهِ لِأَنَّهُ قَلَّدَهَا، ثُمَّ نَزَلَ بِأَعْلَى مَكَّةَ عِنْدَ الحَجُونِ وَهُوَ مُهِلٌّ بِالحَجِّ، وَلَمْ يَقْرَبِ الكَعْبَةَ بَعْدَ طَوَافِهِ بِهَا حَتَّى رَجَعَ مِنْ عَرَفَةَ، وَأَمَرَ أَصْحَابَهُ أَنْ يَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ وَبَيْنَ الصَّفَا وَالمَرْوَةِ، ثُمَّ يُقَصِّرُوا مِنْ رُءُوسِهِمْ، ثُمَّ يَحِلُّوا وَذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ مَعَهُ بَدَنَةٌ قَلَّدَهَا وَمَنْ كَانَتْ مَعَهُ امْرَأَتُهُ فَهِيَ لَهُ حَلاَلٌ وَالطِّيبُ وَالثِّيَابُ» [رواه البخاری: ۱۵۴۵].

٧۸۴- و از ابن عباسبروایت است که گفت: پیامبر خدا جبعد از اینکه سر خود را شانه زدند، و روغن [خوشبوئی] به جان خود مالیدند، و ایشان و صحابه‌های‌شان ازار و ردای خود را پوشیدند، از مدینه رفتند [۱٠۲]، و پیامبر خدا جاز پوشیدن هیچ نوع ازار و ردائی به جز ازار و ردائی که به عفران معطر گردیده و بر جلد اثر می‌کند، نهی نفرمودند.

شب را در (ذو الحلیفه) به صبح رساندند، چون صبح شد شتر خود را سوار شدند، و هنگامی که شتر کاملاً به راه افتاد و به همواری (بیداء) رسید، ایشان با صحابه‌های خود تلبیه گفتند، و شتر هدیۀ حج خود را نشانی نمودند، و این وقتی بود که پنج روز از ماه (ذوالقعده) باقی مانده بود [۱٠۳].

چون به مکه رسیدند، چهار روز از (ذوالحجه) گذشته بود [۱٠۴]، به خانۀ [کعبه] طواف کردند، و بین صفا و مروه سعی نمودند، و چون شتر هدی خود را قبلا فرستاده بودند، خود را حلال نساختند، زیرا شتر را علامه دار ساخته بودند.

بعد از آن به قسمت بلند مکه درحالی که ارادۀ حج را داشتند، در منطقۀ (حجون) منزل گزیدند، و دیگر تا هنگامی که از عرفات بر گشتند، به طرف خانۀ کعبه نرفتند.

[بعد از بر گشتن از عرفه] به صحابهشامر کردند تا به خانۀ کعبه طواف کرده و بین صفا و مروه سعی نمایند، و بعد از آن موی سرخود را کوتاه نموده و خود را حلال سازند.

و این برای کسی است که به همراهش شتر (هدیی) که آن را نشانه دار ساخته است نباشد، و [بعد از انجام دادن این عمال]، کسی که همسرش با او است، نزدیک شدن به همسرش، و استعمال خوشبوئی، و پوشیدن لباس برایش روا است [۱٠۵].

[۱٠۲] خروج پیامبر خدا جاز مدینه غرض ادای حج، در روز پنجشنبه بیست و سوم ماه (ذی القعده) سال دهم هجری بود. [۱٠۳] روزی که از (ذو الحلیفه) حرکت کردند، روز جمعه بود، و پنج روزی که از ماه (ذو القعده) باقی مانده بود، عبارت بود از: روز شنبه، یک شنبه، دو شنبه، سه شنبه، و چهار شنبه. [۱٠۴] بنابراین پیامبر خدا جدر روز یک شنبه به مکۀ مکرمه رسیده بودند، به این اساس سفر پیامبر خدا جاز مدینۀ منوره تا مکۀ مکرمه (ده) روز را در بر گرفته بود. [۱٠۵] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) خود پیامبر خدا جدر حج خود قارن بودند، زیرا حج و عمره را در یک سفر و در یک احرام انجام داده بودند. ۲) بعضی از صحابه متمتع بودند، زیرا بعد از ادای عمره خود را حلال ساختند، و برای ادای حج، دوباره احرام بستند، و اینکه حج قران افضلیت دارد، یا حج تمتع و یا مفرد؟ چیزی است که در احادیث آینده إن شاء الله بیان خواهیم کرد.