۳۸- باب: مَنْ زَارَ قَوْمًا فَلَمْ یُفْطِرْ عِنْدَهُمْ
باب [۳۸]: کسی که به دیدن مردمی برود و نزد آنها افطار نکند
٩۶۴- عَنْ أَنَسٍ س، دَخَلَ النَّبِيُّ ج، عَلَى أُمِّ سُلَيْمٍ، فَأَتَتْهُ بِتَمْرٍ وَسَمْنٍ، قَالَ: «أَعِيدُوا سَمْنَكُمْ فِي سِقَائِهِ، وَتَمْرَكُمْ فِي وِعَائِهِ، فَإِنِّي صَائِمٌ» ثُمَّ قَامَ إِلَى نَاحِيَةٍ مِنَ البَيْتِ، فَصَلَّى غَيْرَ المَكْتُوبَةِ، فَدَعَا لِأُمِّ سُلَيْمٍ وَأَهْلِ بَيْتِهَا، فَقَالَتْ أُمُّ سُلَيْمٍ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّ لِي خُوَيْصَّةً، قَالَ: «مَا هِيَ؟»، قَالَتْ: خَادِمُكَ أَنَسٌ، فَمَا تَرَكَ خَيْرَ آخِرَةٍ وَلاَ دُنْيَا إِلَّا دَعَا لِي بِهِ، قَالَ: «اللَّهُمَّ ارْزُقْهُ مَالًا وَوَلَدًا، وَبَارِكْ لَهُ فِيهِ»، فَإِنِّي لَمِنْ أَكْثَرِ الأَنْصَارِ مَالًا، وَحَدَّثَتْنِي ابْنَتِي أُمَيْنَةُ: أَنَّهُ دُفِنَ لِصُلْبِي مَقْدَمَ حَجَّاجٍ البَصْرَةَ بِضْعٌ وَعِشْرُونَ وَمِائَةٌ [رواه البخاری: ۱٩۸۲].
٩۶۴- از انسسروایت است که گفت: پیامبر خدا جنزد أم سلیم رفتند [۳۱٩]و او برای پیامبر خدا جخرما و روغن آورد.
فرمودند: «روغن خود را ببرید و در مشکش بریزید، و خرمای خود را در ظرفش، زیرا من روزه دارم».
بعد از آن برخاستند و در گوشۀ از خانه نماز غیر فرضی [یعنی: نماز نفلی] خواندند، و برای ام سلیم و خانوادهاش دعا کردند.
أم سلیم گفت: یا رسول الله! عزیزی دارم [به حق او هم دعا کنید].
گفتند: «عزیزت کیست»؟
گفت: خادم شما انس.
[انسسمیگوید]: پیامبر خدا جهیچ خیری از امور دنیا و آخرت را در دعا کردن برای من فرو گذار نکردند، [و دعایشان این بود که]: «خدایا! برایش مال و فرزند بده، و برکت بده».
و من فعلاً پولدارترین مردم انصار هستم، و دخترم(أمینه) برایم گفت که از پشت من تا پیش از آمدن حَجاج به بصره، یک صد و بیست چند نفر، دفن شدهاند [۳۲٠].
[۳۱٩] ام سلیم مادر انس است، و نام اصلیاش (غمیصاء) و یا (رمیصاء) است، پیامبر خدا جاز آن جهت نزد أم سلیم میرفتند که وی خالۀ رضاعیشان بود. [۳۲٠] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) در روایت دیگری آمده است که پیامبر خدا جبه حق انس چنین دعا کردند: «خدایا! مال و فرزند فراوان برایش بده، عمرش را دراز کن، و گناهش را بیامرز»، و در (حلیة الأولیاء) به نقل از انسسآمده است که گفت: زمینم در سال دو بار حاصل میدهد، و در این شهر زمینی که دو بار حاصل میدهد وجو ندارد. ۲) مراد از حَجاج، حجاج بن یوسف ثقفی است، که در سال هفتاد و پنج هجری به بصره آمد، در وقت آمدن حجاج به بصره، انس به سن هشتاد و چند سالگی رسیده بود، و هنگام وفات، در سال نود و سه هجری، حدود صد سال عمر داشت. ۳) روزۀ نفلی را بدون عذر معقولی نباید خورد. ۴) رد تحفه و بخشش اگر باعث رنجش بخشش دهنده نشود، جواز دارد. ۵) دعا کردن برای برکت در امور دنیوی مانند: مال و فرزند و امثا اینها جواز دارد. ۶) دعا کردن بعد از نماز مشروع است، ولی بعضی از علماء آن را اختصاص به نماز نفلی دادهاند نه نماز فرضی، و میگویند بعد از نماز فرضی باید به تسبیح (سبحان الله)، تحمید (الحمدالله) و تهلیل (لا إله إلا الله) پرداخت. ٧) داخل شدن به خانۀ دیگران در وقت نبودن صاحب خانه جواز دارد، ولی این امر طوری که امام عینی/میگوید در صورتی است که این کار سبب رنجش صاحب خانه نشود، ورنه جائز نیست، و نباید دیگران را در این امر به سید المرسلین جقیاس نمود. ۸) مادر، فرزندش را از خود بیشتر دوست میدارد، زیرا ام سلیم فرزندش را در دعای پیامبر خدا جبر خود ترجیح داد، بنابراین بر فرزند لازم است تا این مهر و محبت مادری را به محبت و احسان خود تا جایی که برایش ممکن است، پاسخ داده و از هیچ خدمتی نسبت به وی و هم چنین نسبت به پدرش کوتاهی نکند. ٩) پیامبر خدا جمستجاب الدعوه بودند، زیرا به اثر دعای شان: باغ انس بر خلاف باغهای دیگر آن منطقه سالی دو بار میوه میداد، در حدود صد سال و یا بیش از ان عمر کرد، اولاد فوق العاده فراوانی داشت، تا جائیکه صد فرزند از پشت خودش وفات نمودند، و در آخر عمر حدود صد فرزند و نواسۀ دیگر داشت.