فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد سوم

فهرست کتاب

۴۲- باب: سِقَایِةِ الحَاجِّ
باب [۴۲]: آب دادن حجاج

۴۲- باب: سِقَایِةِ الحَاجِّ
باب [۴۲]: آب دادن حجاج

۸۲۲- عَنِ ابْنِ عُمَرَ بقَالَ: اسْتَأْذَنَ العَبَّاسُ بْنُ عَبْدِ المُطَّلِبِ سرَسُولَ اللَّهِ جأَنْ يَبِيتَ بِمَكَّةَ لَيَالِيَ مِنًى، مِنْ أَجْلِ سِقَايَتِهِ، «فَأَذِنَ لَهُ» [رواه البخاری: ۱۶۳۴].

۸۲۲- از ابن عمربروایت است که گفت: عباس بن عبد المطلب از پیامبر خداجاجازه خواست تا نسبت به آب دادن برای حجاج، شب‌های (منی) را در مکه بگذراند، و پیامبر خدا جبرایش اجازه دادند [۱۵٧].

۸۲۳- عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ججَاءَ إِلَى السِّقَايَةِ فَاسْتَسْقَى، فَقَالَ العَبَّاسُ: يَا فَضْلُ، اذْهَبْ إِلَى أُمِّكَ فَأْتِ رَسُولَ اللَّهِ جبِشَرَابٍ مِنْ عِنْدِهَا، فَقَالَ: «اسْقِنِي»، قَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّهُمْ يَجْعَلُونَ أَيْدِيَهُمْ فِيهِ، قَالَ: «اسْقِنِي»، فَشَرِبَ مِنْهُ، ثُمَّ أَتَى زَمْزَمَ وَهُمْ يَسْقُونَ وَيَعْمَلُونَ فِيهَا، فَقَالَ: «اعْمَلُوا فَإِنَّكُمْ عَلَى عَمَلٍ صَالِحٍ» ثُمَّ قَالَ: «لَوْلاَ أَنْ تُغْلَبُوا لَنَزَلْتُ، حَتَّى أَضَعَ الحَبْلَ عَلَى هَذِهِ» يَعْنِي: عَاتِقَهُ، وَأَشَارَ إِلَى عَاتِقِهِ [راه البخاری: ۱۶۳۵].

۸۲۳- از ابن عباسبروایت است که پیامبر خدا جدر جایی که برای حجاج آب می‌دادند، آمدند وطلب آب کردند.

عباسس[برای فرزندش] (فضل) گفت: نزد مادرت برو، و برای پیامبر خدا جاز آنجا آب بیاور!

پیامبر خدا جفرمودند: «[از همین جا] برایم آب بده».

گفت: یا رسول الله! مردم دست‌های خود را در آب داخل می‌کنند

پیامبر خدا جفرمودند: «[از همین جا] برایم آب بده».

[عباسساز همان جا برای‌شان آب داد]، آب را نوشیدند، سپس طرف [چاه] زمزم آمده و دیدند که [سقایان] برای مردم آب داده و کار می‌کنند.

برای آن‌ها گفتند: «به کار خود ادامه بدهید، زیرا شما به کار خوبی مشغول هستید».

بعد از آن فرمودند: «اگر خوف این نباشد که مردم از دیدن من ازدحام نموده و مشکلاتی برای شما ایجاد می‌کنند، می‌آمدم و ریسمان آب کشی را بر همین جا یعنی: بر گردن خود می‌نهادم»، و به سوی گردن خود اشاره نمودند [۱۵۸].

۸۲۴- وَعَنهُ بقَالَ: «سَقَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ جمِنْ زَمْزَمَ، فَشَرِبَ وَهُوَ قَائِمٌ»وَ فِي رِوایِةِ عَنهُ أَنَّهُ كَانَ يَوْمَئِذٍ إِلَّا عَلَى بَعِيرٍ [رواه البخاری: ۱۶۳٧].

۸۲۴- و از ابن عباسبروایت است که گفت: برای پیامبر خدا جاز زمزم آب دادم، و در حالی که ایستاده بودند، آن آب را نوشیدند.

و از وی روایت دیگری آمده است که [گفت]: و ایشان دراین روز جز بر شتری سوار نبودند [۱۵٩].

[۱۵٧] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) شب‌های منی عبارت اند از شب یازدهم و دوازدهم، ذی الحجه برای کسی که در رفتن از منی عجله می‌کند، و شب یازدهم و دوازدهم و سیزدهم برای کسی که در رفتن از منی عجله نمی‌کند. ۲) امام نووی/می‌گوید: شب‌های ایام تشریق را باید در منی خوابید، و اما اینکه این خوابیدن در منی واجب است و یا سنت، بین علماء اختلاف است، امام ابو حنیفه/می‌گوید: سنت است، و دیگران می‌گویند: واجب است ولی چون نبی کریم جاین شب‌ها را در (منی) خوابیده است شخص حاجی بکوشد تا جایی که برایش ممکن است، در منی بخوابد. ۳) برای کسانیکه مسؤولیت امور خدمات حجاج را بر عهده دارند، و کارشان طوری است که خواب شدن در (منی) به آسانی برای‌شان میسر نیست، روا است که درمنی نخوابند. ۴) کسان دیگری که چنین مسؤولیت‌هایی دارند، مانند: اطباء، نگهبانان، رانندگان، و امثال این‌ها، حکم‌شان حکم کسانی است که مسئولیت آب دادن حجاج را بر عهده دارند، یعنی: خوابیدن در منی بر آن‌ها لازم نیست. [۱۵۸] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) درزمان نبی کریم جبنی هاشم برای حجاج شربت می‌دادند، و شربت‌شان عبارت از آن بود که خرما را در آب نم می‌کردند تا شیرین شود، و آب شیرین خرما را برای حجاج تقدیم می‌کردند، و این به اساس مهمان نوازی و سخاوت‌شان بود. ۲) شربتی که پیامبر خدا جاز آن نوشیدند، شربت صدقه نبود، بلکه چیزی بود که فی سبیل الله برای همگان قرار داده بودند، ولی ابن تین/می‌گوید: شربتی را که پیامبر خدا جنوشیدند یا از مال متعلق به کعبه بود که خمس آن باید گرفته می‌شد، و یا از مال شخصی عباسسبود که آن را برای غنی و فقیر قرار داده بود. ۳) قبول نکردن اکرام شخص اگر به اساس مصلحت باشد، روا است، زیرا پیامبر خدا جپیشنهاد عباسسرا از آن جهت نپذیرفتند، تا منافی با تواضع‌شان نبوده، و در همۀ امور خود مانند دیگران باشند، و خداوند متعال در موردشان گفته است که:﴿وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٖ ٤. ۴) برای ولی امر مناسب نیست که بر دیگر افراد رعیت بر تری بجوید. [۱۵٩] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) نوشیدن آب زمزم، و با قیاس به آن، نوشیدن هرآب دیگری، و حتی هر نوشیدنی دیگری، در حالت ایستاده و در حالت سواره جواز دارد. ۲) آشامیدن از آب زمزم مستحب است، و در فضیلت آب زمزم احادیث و آثار بسیاری آمده است، از آن جمله اینکه پیامبر خدا جفرمودند: «آب زمزم به هر نیتی که آشامیده شود، تحقق می‌یابد»، و البته باید انسان در این هنگام از همه پیشتر ایمان کامل، و توفیق برطاعت و عبادت، و اجتناب از نواهی را برای خود و اقارب خود و سائر مسلمانان از خداوند متعال مسئلت نماید، و از ابن عباسبروایت است که گفت: «در جایی که اخیار نماز خوانده‌اند نماز بخوانید، و از آبی که ابرار نوشده‌اند آب بنوشید، کسی پرسید که جای نماز خواندن ابرار کجا است؟ گفت: زیر ناودان رحمت، پرسید آب ابرار کدام آب است؟ گفت: آب زمزم». ۳) از روایت اخیر این طور دانسته می‌شود که پیامبر خدا جهنگام نوشیدن آب بر شتر سواربودند، و به این طریق بین این روایت و روایت قبلی تعارض به وجود می‌آید، و علماء در رفع این تعارض گفته‌اند که : مراد از روایت اخیر آن است که پیامبر خدا جتا پیش از نوشیدن آب بر شتر سوار بودند، زیرا ایشان طواف را سواره انجام دادند، و چنان‌چه در روایت دیگری آمده است بعد از انجام دادن طواف، از شتر پیاده شدند، و دو رکعت نماز خواندند، و چون آب زمزم بعد از دو رکعت طواف نوشیده می‌شود، پیش از آنکه دوباره برشتر سوار شوند، در حالی که ایستاده بودند، از آب زمزم نوشیدند، و حدیثی را که علی بن ابی طالبسدر زمینه روایت می‌کند، نیز مؤید همین معنی است.