فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد سوم

فهرست کتاب

٧- باب: خُرُوجِ النَّبِيِّ جعَلَى طَرِیقِ الشَّجَرَةِ
باب [٧]: بر آمدن پیامبر خدا جبر راه (شجره)

٧- باب: خُرُوجِ النَّبِيِّ جعَلَى طَرِیقِ الشَّجَرَةِ
باب [٧]: بر آمدن پیامبر خدا جبر راه (شجره)

٧٧۶- وَعَنهُ ب: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ جكَانَ يَخْرُجُ مِنْ طَرِيقِ الشَّجَرَةِ، وَيَدْخُلُ مِنْ طَرِيقِ المُعَرَّسِ، وَأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج، كَانَ إِذَا خَرَجَ إِلَى مَكَّةَ يُصَلِّي فِي مسْجِدِ الشَّجَرَةِ، وَإِذَا رَجَعَ صَلَّى بِذِي الحُلَيْفَةِ بِبَطْنِ الوَادِي، وَبَاتَ حَتَّى يُصْبِحَ» [رواه الخاری: ۱۵۳۳].

٧٧۶- و از عبدالله بن عمربروایت است که [گفت]:

پیامبر خدا ج[در وقت رفتن از مدینه] از راه (شجره) می‌رفتند، و هنگام [آمدن به مدینه] از راه (معرس) داخل می‌شدند.

و پیامبر خدا جوقتی که [از مدینه] به قصد رفتن به مکه خارج می‌شدند، در مسجد (شجره) [که همان مسجد ذوالحلیفه باشد] نماز می‌خواندند، و وقت باز گشتن به سوی مدینه، در مسجد (ذوالحلیفه) در دامن وادی، نماز می‌خواندند، و شب را تا صبح همان‌جا می‌خوابیدند [٩۲].

[٩۲] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: پیامبر خدا جاز این جهت خواب شده و مستقیماً به مدینه نمی‌رفتند، تا مردم از آمدن‌شان با خبر گردیده و آمادگی بگیرند، ودیگر اینکه عادت پیامبر خدا جاین بو که اگر به جایی می‌رفتند، در وقت آمدن راه دیگری را غیر از راهی که رفته بودند انتخاب می‌کردند.