فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد سوم

فهرست کتاب

٩- باب: إذَا تَصَدَّقَ عَلَی غَنِیِّ وَهُوَ لاَ یَعلَمُ
باب [٩]: کسی که ندانسته زکات را به ثروتمندی می‌دهد

٩- باب: إذَا تَصَدَّقَ عَلَی غَنِیِّ وَهُوَ لاَ یَعلَمُ
باب [٩]: کسی که ندانسته زکات را به ثروتمندی می‌دهد

٧۱۸- عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ جقَالَ: قَالَ رَجُلٌ لَأَتَصَدَّقَنَّ بِصَدَقَةٍ، فَخَرَجَ بِصَدَقَتِهِ، فَوَضَعَهَا فِي يَدِ سَارِقٍ، فَأَصْبَحُوا يَتَحَدَّثُونَ تُصُدِّقَ عَلَى سَارِقٍ فَقَالَ: اللَّهُمَّ لَكَ الحَمْدُ، لَأَتَصَدَّقَنَّ بِصَدَقَةٍ، فَخَرَجَ بِصَدَقَتِهِ فَوَضَعَهَا فِي يَدَيْ زَانِيَةٍ، فَأَصْبَحُوا يَتَحَدَّثُونَ تُصُدِّقَ اللَّيْلَةَ عَلَى زَانِيَةٍ، فَقَالَ: اللَّهُمَّ لَكَ الحَمْدُ، عَلَى زَانِيَةٍ؟ لَأَتَصَدَّقَنَّ بِصَدَقَةٍ، فَخَرَجَ بِصَدَقَتِهِ، فَوَضَعَهَا فِي يَدَيْ غَنِيٍّ، فَأَصْبَحُوا يَتَحَدَّثُونَ تُصُدِّقَ عَلَى غَنِيٍّ، فَقَالَ: اللَّهُمَّ لَكَ الحَمْدُ، عَلَى سَارِقٍ وَعَلَى زَانِيَةٍ وَعَلَى غَنِيٍّ، فَأُتِيَ فَقِيلَ لَهُ، أَمَّا صَدَقَتُكَ عَلَى سَارِقٍ فَلَعَلَّهُ أَنْ يَسْتَعِفَّ عَنْ سَرِقَتِهِ، وَأَمَّا الزَّانِيَةُ فَلَعَلَّهَا أَنْ تَسْتَعِفَّ عَنْ زِنَاهَا، وَأَمَّا الغَنِيُّ فَلَعَلَّهُ يَعْتَبِرُ فَيُنْفِقُ مِمَّا أَعْطَاهُ اللَّهُ [رواه البخاری: ۱۴۲۱].

٧۱۸- از ابو هریرهسروایت است که پیامبر خدا جفرمودند:

«شخصی با خود گفت که حتما چیزی ر ا صدقه خواهم داد، [این شخص از بنی اسرائیل بود]، صدقه‌اش را برداشت و [ندانسته] به دست دزدی داد، فردا که شد، مردم می‌گفتند: صدقه به دزدی داده شد.

آن شخص گفت: (اللهم لك الحمد) یعنی: ثنا و ستایش خاص برای تو است، صدقۀ دیگری خواهم داد، صدقه‌اش را گرفت و[ندانسته] به دست زن زنا کاری داد، فردا که شد، مردم می‌گفتند: صدقه دیشب به دست زن زنا کاری داده شد.

آن شخص گفت: (اللهم لك الحمد) یعنی: خدایا! ثنا و ستایش خاص برای تو است! باز صدقه‌ام به دست زنا کاری افتاد؟ باز صدقۀ دیگری خواهم داد، صدقه‌اش را برداشت، و آن را [ندانسته] به دست شخص ثروتمندی داد، فردا که شد، مردم می‌گفتند: صدقه به دست شخص ثروتمندی داده شد.

گفت (اللهم لك الحمد)، یعنی خدایا! ثنا و ستایش خاص برای توست؟[صدقه‌ام باید به دست] دزد، زن زنا کار، و یا شخص ثروتمندی بیفتد؟

برایش گفته شد، [یعنی: هاتفی برایش گفت، و یا در خواب دید که کسی برایش گفت]: صدقه دادنت بر شخص دزد، شاید سبب خود داری او از دزدی گردد، و صدقه‌ات بر زن زنا کار، شاید سبب خود داری وی از زنا گردد، و صدقه دادنت بر شخص ثروتمند، شاید سبب پند گرفتنش گردیده، و از این به بعد، از آن مالی که خداوند برایش داده است، نفقه کند» [۱٩].

[۱٩] از احکام ومسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) ثواب اعمال براساس نیت است، ولو آنکه در حقیقت امر موافق مطلوب نباشد، و تفصیل بیشتر این موضوع در حدیث اول که(إنما الأعمال بالنیات) باشد، در ابتدای کتاب قبلاً گذشت. ۲) اگر کسی ندانسته زکاتش را به غیر مستحق آن می‌دهد، و بعد از آن معلوم می‌شود که آن شخص مستحق زکات نیست، نظر به ظاهر این حدیث، امام ابو حنیفه و محمد، و حسن بصری، و ابراهیم نخعی رحمهم الله می‌گویند: زکات از ذمه‌اش ساقط گردیده و بر وی لازم نیست که دوباره زکات بدهد. و امام شافعی و امام ابو یوسف و حسن بن صالح رحمهم الله می‌گویند: این زکاتش روا نیست، و باید دوباره زکاتش را اداء نماید، چنان‌چه کسی که آبی با خود دارد، و آن را فراموش کرده و تیمم می‌کند، و نماز می‌خواند، نمازش صحت ندارد، و بین این دو مسئله فرقی نیست، و برای هر یک از جانبین تعلیلات و رودود فراوانی است که تفصیل آن در کتب فقه مذکور است.