فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد سوم

فهرست کتاب

۲۵- باب: مَن بَلَغَت عِنْدَهُ صَدَقَةُ بِنْتِ مَخَاضٍ وَلَیْسَتْ عِنْدَهُ
باب [۲۵]: کسی که بر وی(بنت مخاضی) فرض گردد و در نزدش نباشد

۲۵- باب: مَن بَلَغَت عِنْدَهُ صَدَقَةُ بِنْتِ مَخَاضٍ وَلَیْسَتْ عِنْدَهُ
باب [۲۵]: کسی که بر وی(بنت مخاضی) فرض گردد و در نزدش نباشد

٧۳۶- عَن أَنَسٍ س: أَنَّ أَبَا بَكْرٍ سكَتَبَ لَهُ فَرِيضَةَ الصَّدَقَةِ الَّتِي أَمَرَ اللَّهُ رَسُولَهُ ج: «مَنْ بَلَغَتْ عِنْدَهُ مِنَ الإِبِلِ صَدَقَةُ الجَذَعَةِ، وَلَيْسَتْ عِنْدَهُ جَذَعَةٌ، وَعِنْدَهُ حِقَّةٌ، فَإِنَّهَا تُقْبَلُ مِنْهُ الحِقَّةُ، وَيَجْعَلُ مَعَهَا شَاتَيْنِ إِنِ اسْتَيْسَرَتَا لَهُ، أَوْ عِشْرِينَ دِرْهَمًا، وَمَنْ بَلَغَتْ عِنْدَهُ صَدَقَةُ الحِقَّةِ، وَلَيْسَتْ عِنْدَهُ الحِقَّةُ، وَعِنْدَهُ الجَذَعَةُ فَإِنَّهَا تُقْبَلُ مِنْهُ الجَذَعَةُ، وَيُعْطِيهِ المُصَدِّقُ عِشْرِينَ دِرْهَمًا أَوْ شَاتَيْنِ، وَمَنْ بَلَغَتْ عِنْدَهُ صَدَقَةُ الحِقَّةِ، وَلَيْسَتْ عِنْدَهُ إِلَّا بِنْتُ لَبُونٍ، فَإِنَّهَا تُقْبَلُ مِنْهُ بِنْتُ لَبُونٍ وَيُعْطِي شَاتَيْنِ أَوْ عِشْرِينَ دِرْهَمًا، وَمَنْ بَلَغَتْ صَدَقَتُهُ بِنْتَ لَبُونٍ وَعِنْدَهُ حِقَّةٌ، فَإِنَّهَا تُقْبَلُ مِنْهُ الحِقَّةُ وَيُعْطِيهِ المُصَدِّقُ عِشْرِينَ دِرْهَمًا أَوْ شَاتَيْنِ، وَمَنْ بَلَغَتْ صَدَقَتُهُ بِنْتَ لَبُونٍ وَلَيْسَتْ عِنْدَهُ، وَعِنْدَهُ بِنْتُ مَخَاضٍ، فَإِنَّهَا تُقْبَلُ مِنْهُ بِنْتُ مَخَاضٍ وَيُعْطِي مَعَهَا عِشْرِينَ دِرْهَمًا أَوْ شَاتَيْنِ» [رواه البخاری: ۱۴۵۳].

٧۳۶- از انسسروایت است که ابوبکر صدیقسفرائض زکاتی را که خداوند بر پیامبرش فرض گردانیده بود، برایش نوشت:

«کسی که از شترانش بروی(جذعۀ) فرض گریده است، و (جذعۀ) در نزدش نباشد، و در نزدش(حقه) باشد،(حقه) از وی قبول می‌گردد، و باید دو گوسفند را اگر برایش میسر باشد، نیز ضمیمه سازد، و یا باید بیست درهم بدهد»

«و کسی که بر وی (حقۀ) لازم گردیده است، (جذعه) در نزدش باشد، (جذعۀ) از وی قبول می‌گردد، و مامور اموال زکات، باید برایش بیست درهم یا دو گوسفند پس بدهد.

و کسی که بروی(حقه) فرض گریده، و در نزدش جز(بنت لبون) [چیز دیگری] نیست، (بنت لبون) از وی قبول می‌گردد، و باید دو گوسفند یا بیست درهم را اضافه نماید.

و کسی که بر وی(بنت لبونی) فرض گردیده و در نزدش(حقه) باشد، (حقه) از وی قبول می‌گردد، و مامور زکات، باید برایش بیست درهم، یا دو گوسفند پس بدهد.

و کسی که بروی(بنت لبونی) در نزدش نیست، و در نزدش(بنت مخاضی) است، (بنت مخاض) از وی پذیرفته می‌شود، و باید بیست درهم و یا دو گوسفند را به آن اضافه نماید» [۳٩].

[۳٩] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) (جذعه): شتری است که چهار سال را کامل کرده و در سال پنجم داخل شده باشد، و (حقه) شتری است که سه سال را کامل کرده و در سال چهارم داخل شده باشد، و تفسیر(بنت مخاض) قبلا گذشت. ۲) اگر شتری را که بر صاحب مال فرض می‌گردد در اختیار داشته باشد، از وی گرفته می‌شود، و اگر در اختیار نداشته باشد، و شتر کلان‌تری را در اختیار داشته باشد، در این صورت امام شافعی/نظر به ظاهر این حدیث می‌گوید: مامور زکات آن شتر را از وی قبول نموده و دو گوسفند و یا بیست درهم را باید برای صاحب شتر پس بدهد. ولی امام ابو حنیفه/می‌گوید: مامور زکات باید قیمت شتری را که بر آن شخص فرض گردیده است، از وی بگیرد، و اگر شتر کلان تری را می‌گیرد، آن شتر قیمت شود، و فرقی را که بین هردو شتر وجود دارد، برای صاحب شتر پس بدهد، و اگر شتر خورد تری را می‌گیرد، باز هم باید آن شتر قیمت شود، و فرق بین قیمت دو شتر از صاحب شتر پس گرفته شود، و به هیچ وجه به بیست درهم نباید مقید گردد، زیرا قیمت شتر و فرق بین یک شتر تا شتر دیگر همه وقت و در همه جا یکسان نیست، بلکه از یک زمان تا زمان دیگر و از یک مکان تا مکان دیگر فرق می‌کند. و البته با درنظر داشت واقعیت، مذهب احناف کاملا معقول‌تر و راجح‌تر به نظر می‌رسد، زیرا طوری که در این حدیث شریف به طور مکرر آمده است، دو گوسفند معادل بیست درهم سنجیده شده است، یعنی: هر گوسفند معادل(ده) درهم، و این قیمت عادلانۀ یک گوسفند درزمان نبی کریم جبود. ولی اکنون قیمت گوسفند نسبت به آن زمان فرق بسیار فاحشی دارد، و حتی یک گوسفند را به صد درهم هم نمی‌دهند، و در این صورت خواه بیست درهم به عوض دو گوسفند از طرف مامور جمع آوری زکات به بصاحب گوسفند داده شود، و خواه از طرف صاحب گوسفند به مامور جمع آوری زکات، یک قیمت نا عادلانه و غیر معقولی است که سبب ضرر به یکی از دو طرف می‌شود، و این چیزی است که مخالف روح شریعت است، زیرا به استقصاء دیده شده است، که نصوص شریعت در غیر عبادات محضه، معقولیت و مصالح را مراعات نموده است.