۳۵- باب: الرَّمَلِ فِي الحَجِّ وَالعُمْرَةِ
باب [۳۵]: (رَمَل) نمودند در حج و عمره
۸۱۳- عَن عُمَرَ بْنَ الخَطَّابِ سقَالَ: «فَمَا لَنَا وَالرَّمَلِ إِنَّمَا كُنَّا رَاءَيْنَا بِهِ المُشْرِكِينَ وَقَدْ أَهْلَكَهُمُ اللَّهُ»، ثُمَّ قَالَ: «شَيْءٌ صَنَعَهُ النَّبِيُّ جفَلاَ نُحِبُّ أَنْ نَتْرُكَهُ» [رواه البخاری: ۱۶٠۵].
۸۱۳- از عمرسروایت است که گفت: اکنون چه لازم است که (رمل) نمائیم؟ (رَمَل) فقط جهت اظهار قوت برای مشرکین بود، و اکنون خداوند متعال آنها را از بین برده است.
بعد از آن خودش گفت: (رَمل) چیزی است که پیامبر خدا جانجام دادهاند، از این جهت نمیخواهیم آن را ترک نمائیم [۱۴۸].
۸۱۴- عَنِ ابْنِ عُمَرَ بقَالَ: «مَا تَرَكْتُ اسْتِلاَمَ هَذَيْنِ الرُّكْنَيْنِ فِي شِدَّةٍ وَلاَ رَخَاءٍ، مُنْذُ رَأَيْتُ النَّبِيَّ جيَسْتَلِمُهُمَا» [رواه البخاری: ۱۶٠۶].
۸۱۴- از ابن عمربروایت است که گفت: از وقتی که دیدم پیامبر خدا جاین دو رکن را [یعنی: رکن یمانی و حجر الأسود را] استلام میکنند، استلام آنها را در وقت سختی و آسانی [یعنی: در وقت ازدحام و غیر ازدحام] ترک نکردهام [۱۴٩].
[۱۴۸] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) عمرسدر احکام تعبدی تابع آثار بود، و بدون از اینکه از علل آن جستجو کند، از آن پیروی مینمود، و این موقف از گفتهاش در مورد استلام حجر الأسود، و رمل به خوبی هویدا است، ولی در مسائل معاملات بیشتر متکی به معقولیت و روح نص، و مراعات مصالح بود، و از این جهت بود که در مسائل بسیاری به همین اساس اجتهاد نمود. ۲) رمل نباید ترک گردد، ولی اگر کسی آن را ترک کرد، بر وی چیزی از فدیه و یا صدقه لازم نمیگردد. [۱۴٩] از مسائل و احکام متعلق به این حدیث آنکه: ازدحامی که در زمان ابن عمرببود، به طور یقین غیر از ازدحامی است که درزمان ما وجود دارد، زیرا درآن وقت شخص میتوانست با تحمل اندک زحمتی به استلام ارکان، و حجر الأسود دست یابد، ولی اکنون چنین نیست، و اگر کسی تصمیم به استلام میگیرد، بدون از مشقت زیاد، وبدون از اذیت کردن و پا مال نمودند دیگران این کار برایش امکان پذیر نیست، بنابراین در چنین حالتی بهتر بلکه سنت، بلکه واجب است که از استلام مباشر حجر الأسود خود داری نموده و به اشاره به طرف آن طوری که نبی کریم جدر هنگام ازدحام میکردند اکتفاء نماید، و حدیث بعدی اشارۀ به این امر دارد.