فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد سوم

فهرست کتاب

۲۱- باب: الصَّوْمِ فِي السَّفَرِ وَالإِفْطَارِ
باب [۲۱]: روزه گرفتن و روزه خوردن در سفر

۲۱- باب: الصَّوْمِ فِي السَّفَرِ وَالإِفْطَارِ
باب [۲۱]: روزه گرفتن و روزه خوردن در سفر

٩۴۳- عَن ابْنَ أَبِي أَوْفَى بقَالَ: كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ جفِي سَفَرٍ فَقَالَ لِرَجُلٍ: «انْزِلْ فَاجْدَحْ لِي»، قَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، الشَّمْسُ؟ قَالَ: «انْزِلْ فَاجْدَحْ لِي»، قَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ الشَّمْسُ؟ قَالَ: «انْزِلْ فَاجْدَحْ لِي»، فَنَزَلَ فَجَدَحَ لَهُ فَشَرِبَ، ثُمَّ رَمَى بِيَدِهِ هَا هُنَا، ثُمَّ قَالَ: «إِذَا رَأَيْتُمُ اللَّيْلَ أَقْبَلَ مِنْ هَا هُنَا، فَقَدْ أَفْطَرَ الصَّائِمُ» [رواه البخاری: ۱٩۴۱].

٩۴۳- از ابن أبی أَوفَیبروایت است که گفت: در یکی از سفرها با پیامبر خداجبودیم، برای شخصی گفتند که: «پیاده شود و برایم (مخلوط) تهیه کن».

آن شخص گفت: یا رسول الله! آفتاب هنوز موجود است، [یعنی: آفتاب هنوز کاملاً غروب نکرده است].

فرمودند: «پیاده شو و برایم (مخلوط) تهیه کن».

آن شخص گفت: آفتاب هنوز موجود است.

فرمودند: «پیاده شو و برایم (مخلوط) تهیه کن».

[آن شخص رفت] و (مخلوط) را تهیه کرد و آورد.

[پیامبر خدا ج](مخلوط) را گرفته و نوشیدند، بعد از آن بدست خود به طرف [مشرق] اشاره نموده و فرمودند: «وقتی که شب از این طرف نمایان گردید، وقت افطار روزه‌دار است» [۲٩۵].

٩۴۴- عَنْ عَائِشَةَ ل، زَوْجِ النَّبِيِّ جأَنَّ حَمْزَةَ بْنَ عَمْرٍو الأَسْلَمِيَّ قَالَ لِلنَّبِيِّ ج: أَأَصُومُ فِي السَّفَرِ؟ وَكَانَ كَثِيرَ الصِّيَامِ -، فَقَالَ: «إِنْ شِئْتَ فَصُمْ، وَإِنْ شِئْتَ فَأَفْطِرْ» [رواه البخاری: ۱٩۴۳].

٩۴۴- از عائشهلهمسر پیامبر خدا جروایت است که: حمزه بن عمرو اسلمی که شخص کثیر الصومی بود، از پیامبر خدا جپرسید: آیا در سفر باید روزه بگیرم؟

پیامبر خدا جفرمودند: «اگر خواستی روزه بگیر، و اگر خواستی روزه مگیر» [۲٩۶].

[۲٩۵] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) (مخلوط) که پیامبر خدا جخواستند تا آن شخص برای‌شان تهیه کند، عبارت از کوبیدۀ گندم است که آن را در آب و یا شیر می‌انداختند، و بعد از بهم زدن، آن را می‌آشامیدند. ۲) در اینکه بلال در مقابل امر نبی کریم جاز مراجعه کارگرفت سببش طوری که علماء گفته‌اند، احتیاط کردن وی در غروب آفتاب بود، ولی آنچه که به نظر می‌رسد این است که کاری در مقابل امر پیامبر خدا جروی هرغرضی که باشد، چندان مناسب نیست. ۳) این حدیث دلالت براین دارد که روزه گرفتن در سفر، از روزه خوردن بهتر است، و این مذهب امام ابو حنیفه و اصحاب وی و اسود بن یزید رحمهم الله است، و عدۀ دیگری از علماء و از آن جمله ابن عباس و انس و ابو سعید و اوزاعی و نخعی می‌گویند: مسافر بین روزه گرفتن و روزه نگرفتن مخیر کامل است، امام شافعی و احمد و اسحاق و شعبی و عمر بن الخطاب و فرزندش عبدالله بن عمر، و ابو هریره و ابن عباسشمی‌گویند: روزه گرفتن برای مسافر روا نیست، بنابراین اگر کسی در سفر روزه گرفت، باید در وقت مقیم شدن، آن را قضاء بیاورد. ۴) عجله کردن در افطار به مجرد غروب آفتاب، مستحب است. ۵) افطار کردن به هرچیزی روا است، ولی در صورت میسر بودن طوری که در روایات دیگر آمده است به خرما بهتر است. ۶) در مقابل نص قطعی نباید از عقل ظنی کار گرفت. [۲٩۶] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: طوری که در روایات دیگری آمده است، سؤال حمزه سلمیساز پیامبر خدا جدر مورد روزۀ ماه رمضان بود، بنابراین مسافر بین روزه گرفتن و روزه خوردن مخیر است، اگر می‌خواهد روزه بگیرد، و اگر می‌خواهد روزه نگیرد، و اختلاف علماء را در اینکه بهتر روزه گرفتن است و یا روزه خوردن، در حدیث قبلی بیان داشتیم، و آنچه که به خاطر راقم می‌رسد این است که: اگر روزه گرفتن سبب مشکلات برای خود روزه‌دار و یا همراهانش می‌شد، روزه خوردن برایش بهتراست، و اگر چنین مشکلاتی وجود نداشت، روزه گرفتن بهتر است، زیرا انسان نمی‌داند که اجلش چه وقت خواهد رسید، و شاید در قضای روزه تکاسل نموده و در نتیجه در حال قرض داری روزه بی‌میرد.