فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد سوم

فهرست کتاب

۵- باب: إِذا قالَ: أَکْفِنِي مَؤنَةَ النَّخْلِ
باب [۵]: اگر مالک گفت که: زحمت درختان خرما را عوض من تو متحمل شو

۵- باب: إِذا قالَ: أَکْفِنِي مَؤنَةَ النَّخْلِ
باب [۵]: اگر مالک گفت که: زحمت درختان خرما را عوض من تو متحمل شو

۱٠٧٧- عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س، قَالَ: قَالَتِ الأَنْصَارُ لِلنَّبِيِّ ج: اقْسِمْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ إِخْوَانِنَا النَّخِيلَ، قَالَ: «لاَ» فَقَالُوا: تَكْفُونَا المَئُونَةَ، وَنَشْرَكْكُمْ فِي الثَّمَرَةِ، قَالُوا: سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا [رواه البخاری: ۲۳۲۵].

۱٠٧٧- و از ابو هریرهسروایت است که گفت: مردم انصار برای پیامبر خدا جگفتند: درختان خرما را بین ما و بین برادران ما [یعنی: مهاجرین] تقسیم کنید.

پیامبر خدا جفرمودند: «نه»، [چنین نمی‌کنم].

انصار گفتند: زحمت را [یعنی: آبیاری و دگر کارها را] شما متحمل شوید، شما را در میوه شریک می‌دهیم.

[مهاجرین] گفتند: این سخن را شنیدیم و قبول کریم [۴۵۳].

۱٠٧۸- عَنْ رَافِع بْنَ خَدِيجٍ س، قَالَ: «كُنَّا أَكْثَرَ أَهْلِ المَدِينَةِ مُزْدَرَعًا، كُنَّا نُكْرِي الأَرْضَ بِالنَّاحِيَةِ مِنْهَا مُسَمًّى لِسَيِّدِ الأَرْضِ»، قَالَ: «فَمِمَّا يُصَابُ ذَلِكَ وَتَسْلَمُ الأَرْضُ، وَمِمَّا يُصَابُ الأَرْضُ وَيَسْلَمُ ذَلِكَ، فَنُهِينَا، وَأَمَّا الذَّهَبُ وَالوَرِقُ فَلَمْ يَكُنْ يَوْمَئِذٍ» [رواه البخاری: ۲۳۲٧].

۱٠٧۸- از رافع بن خدیجسروایت است که گفت: ما از همۀ مردم مدینه به کار زراعت بیشتر اشتغال داشتیم، زمین را در مقابل ناحیۀ که آن را برای صاحب زمین تعیین می‌کردیم، به کرایه می‌دادیم.

گفت: گاهی می‌شد که آن قسمت از زمین را آفت می‌زد، و دیگر قسمت‌ها سالم می‌ماند، و گاهی می‌شد که دیگر قسمت‌ها را آفت می‌زد و آن قسمت سالم می‌ماند، ولی از این کار نهی شدیم، و البته در این هنگام [کرایه دادن زمین] به طلا و نقره متعارف نبود [۴۵۴].

[۴۵۳] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) انصار از این جهت این سخن را گفتند که: اول آنکه: در مکه در بیعت عقبه برای پیامبر خداجوعده داده بودند که با مهاجرین کمک و همکاری خواهند کرد. دوم آنکه: پیامبر خدا ی بین مهاجرین و انصار عقد اخوت بسته بودند، و از مقتضای این عقد آن است که در مقابل برادران مهاجر خود چنین موقفی داشته باشند. سوم آنکه: مردم انصار به طبیعت خود مردم سخاوتمند و مهمان دوستی بودند، و پیامبر خدا جاز آن جهت پیشنهاد آن‌ها را قبول نکردند، تا زمین‌های مردم انصار از ملکیت‌شان خارج نگردد. ۲) در کشتمندی اگر زمین از یک طرف و کشت و زحمت از طرف دیگر باشد، جواز دارد. ۳) در تقسیم حاصل و میوه بین صاحب زمین و زراعت کار، حد معینی وجود ندارد، و هر مقداری که طرفین بر آن به موافقت برسد، از نگاه شرعی جواز دارد. [۴۵۴] احکام و مسائل متعلق به این حدیث، إن شاء لله در حدیث (۱٠۸٠) به تفصیل خواهد آمد.