فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد سوم

فهرست کتاب

۳٧- باب: تَقْبِیلُ الحَجَرِ
باب [۳٧]: بوسیدن حجر الأسود

۳٧- باب: تَقْبِیلُ الحَجَرِ
باب [۳٧]: بوسیدن حجر الأسود

۸۱۶- عَن ابْنَ عُمَرَ بأّنَّهُ سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنِ اسْتِلاَمِ الحَجَرِ، فَقَالَ: «رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ جيَسْتَلِمُهُ وَيُقَبِّلُهُ» قَالَ: قُلْتُ: أَرَأَيْتَ إِنْ زُحِمْتُ، أَرَأَيْتَ إِنْ غُلِبْتُ، قَالَ: «اجْعَلْ أَرَأَيْتَ بِاليَمَنِ، رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ جيَسْتَلِمُهُ وَيُقَبِّلُهُ» [رواه البخاری: ۱۶۱۱].

۸۱۶- از ابن عمربروایت است که شخصی در مورد استلام حجر الأسود از وی پرسید:

در جواب گفت: من پیامبر خدا جرا دیدم که حجر الأسود را استلام می‌کردند و می‌بوسیدند.

آن شخص گفت: اگر مورد ازدحام قرار گیرم چه می‌گوئی؟ اگر مردم بر من غلبه کردند، چه می‌گوئی؟

ابن عمربگفت: (اگر چنین شدم، و اگر چنان شدم) را در یمن بینداز، به تو می‌گویم که پیامبر خدا جرا دیدم که حجرالأسود را استلام می‌کردند و می‌بوسیدند [۱۵۱].

[۱۵۱] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) از این جهت ابن عمرببرای آن شخص گفت که: (اگر چنین شدم و اگر چنان شدم را در یمن بینداز)، که شخص سؤال کننده از یمن بود. ۲) ابن عمرجدر متابعت از آثار و سنن نبوی مشهور بود، و در این مورد هیچ عذری را نمی‌پذیرف، قاسم بن محمد می‌گوید: «ابن عمر را دیدم که در وقت ازدحام، رکن را استلام می‌کرد، تا جایی که خون آلوده می‌شد»، ولی دیگران در چنین حالتی استلام را مکروه می‌دانند، از ابن عباسبروایت است که برای کسانی که سبب ازدحام می‌شدند، می‌گفت: «نه خود را اذیت کن و نه دیگران را».