۱۶- باب: أَجْرِ الخَادِمِ إِذَا تَصَدَّقَ بِأَمْرِ صَاحِبِهِ غَیْرَ مُفْسِدٍ
باب [۱۶]: خادمی که به اجازۀ بادارش صدقه بدهد و خیانت نکند
٧۲٧- عَنْ أَبِي مُوسَى س، عَنِ النَّبِيِّ جقَالَ: الخَازِنُ المُسْلِمُ الأَمِينُ، الَّذِي يُنْفِذُ وَرُبَّمَا قَالَ: يُعْطِي مَا أُمِرَ بِهِ كَامِلًا مُوَفَّرًا طَيِّبًا بِهِ نَفْسُهُ، فَيَدْفَعُهُ إِلَى الَّذِي أُمِرَ لَهُ بِهِ أَحَدُ المُتَصَدِّقَيْنِ [رواه البخازی: ۱۴۳۸].
٧۲٧- از ابو موسیساز پیامبر خدا جروایت است که فرمودند:
«نگهبان مسلمان و امینی که اوامر بادارش را کاملاً نافذ میسازد، و یا گفتند: به آنچه که امر شده است انجام میدهد و از روی خوشی آنچه را که بادارش داده است، به همان شخص معین میرساند، او هم[در ثواب] مانند کسی است که صدقه داده است» [۲٩].
[۲٩] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) در رسیدن ثواب برای نگهبان و خدمتگاری که صدقه را برای فقیر میرساند، در این حدیث نبوی چهار چیز شرط شده است: أ) آنکه مسلمان باشد، و اگر کافر بود، برایش ثوابی نیست، زیرا ثواب از طرف خدا است، و کسی که در کار خود نیت رضای خدا، و کسب ثواب از خدا را نداشته باشد، برایش ثوابی نیست. ب) اینکه امین باشد: زیرا خیانت گناه است، و گناه سبب عقوبت میشود، نه سبب بدست آوردن ثواب. ج) در آنچه که بدادن آن امر شده اسد، حیف و میلی نکند، زیرا حیف و میل کردن در مال بادار نوعی خیانت است، و طوری که گفتیم برای خائن گناه است، نه ثواب د) اینکه بدادن این مال برای فقیر راضی و خوشحال باشد، نه آزرده و غمگین، زیرا آزرده بودنش نشانۀ بخل است، و بخیل مستحق عذاب است، نه ثواب، و بدترین انواع بخل آن است که مال دیگران را نیز برای کسی روادار نباشد. ۲) و چون خداوند برای مصدق تا هفتصد چند ثواب میدهد، از لطف و رحمت خداوند بعید نیست که برای کسی که صدقه را برای فقیر میرساند در صورتی که شروط چهار گانۀ فوق در وی متوفر باشد نیز تا هفتصد چند ثواب بدهد.