فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد سوم

فهرست کتاب

۲۶- باب: زَکَاةِ الغَنَمِ
باب [۲۶]: زکات گوسفند

۲۶- باب: زَکَاةِ الغَنَمِ
باب [۲۶]: زکات گوسفند

٧۳٧- وَعَنْهُ س: أَنَّ أَبَا بَكْرٍ س، كَتَبَ لَهُ هَذَا الكِتَابَ لَمَّا وَجَّهَهُ إِلَى البَحْرَيْنِ: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، هَذِهِ فَرِيضَةُ الصَّدَقَةِ الَّتِي فَرَضَ رَسُولُ اللَّهِ جعَلَى المُسْلِمِينَ، وَالَّتِي أَمَرَ اللَّهُ بِهَا رَسُولَهُ، «فَمَنْ سُئِلَهَا مِنَ المُسْلِمِينَ عَلَى وَجْهِهَا، فَلْيُعْطِهَا وَمَنْ سُئِلَ فَوْقَهَا فَلاَ يُعْطِ فِي أَرْبَعٍ وَعِشْرِينَ مِنَ الإِبِلِ، فَمَا دُونَهَا مِنَ الغَنَمِ مِنْ كُلِّ خَمْسٍ شَاةٌ فَإِذَا بَلَغَتْ خَمْسًا وَعِشْرِينَ إِلَى خَمْسٍ وَثَلاَثِينَ، فَفِيهَا بِنْتُ مَخَاضٍ أُنْثَى، فَإِذَا بَلَغَتْ سِتًّا وَثَلاَثِينَ إِلَى خَمْسٍ وَأَرْبَعِينَ فَفِيهَا بِنْتُ لَبُونٍ أُنْثَى، فَإِذَا بَلَغَتْ سِتًّا وَأَرْبَعِينَ إِلَى سِتِّينَ فَفِيهَا حِقَّةٌ طَرُوقَةُ الجَمَلِ، فَإِذَا بَلَغَتْ وَاحِدَةً وَسِتِّينَ إِلَى خَمْسٍ وَسَبْعِينَ، فَفِيهَا جَذَعَةٌ فَإِذَا بَلَغَتْ – يَعْنِي – سِتًّا وَسَبْعِينَ إِلَى تِسْعِينَ، فَفِيهَا بِنْتَا لَبُونٍ فَإِذَا بَلَغَتْ إِحْدَى وَتِسْعِينَ إِلَى عِشْرِينَ وَمِائَةٍ، فَفِيهَا حِقَّتَانِ طَرُوقَتَا الجَمَلِ، فَإِذَا زَادَتْ عَلَى عِشْرِينَ وَمِائَةٍ، فَفِي كُلِّ أَرْبَعِينَ بِنْتُ لَبُونٍ وَفِي كُلِّ خَمْسِينَ حِقَّةٌ، وَمَنْ لَمْ يَكُنْ مَعَهُ إِلَّا أَرْبَعٌ مِنَ الإِبِلِ، فَلَيْسَ فِيهَا صَدَقَةٌ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ رَبُّهَا، فَإِذَا بَلَغَتْ خَمْسًا مِنَ الإِبِلِ، فَفِيهَا شَاةٌ وَفِي صَدَقَةِ الغَنَمِ: فِي سَائِمَتِهَا إِذَا كَانَتْ أَرْبَعِينَ إِلَى عِشْرِينَ وَمِائَةٍ شَاةٌ، فَإِذَا زَادَتْ عَلَى عِشْرِينَ وَمِائَةٍ إِلَى مِائَتَيْنِ شَاتَانِ، فَإِذَا زَادَتْ عَلَى مِائَتَيْنِ إِلَى ثَلاَثِ مِائَةٍ، فَفِيهَا ثَلاَثُ، فَإِذَا زَادَتْ عَلَى ثَلاَثِ مِائَةٍ، فَفِي كُلِّ مِائَةٍ شَاةٌ، فَإِذَا كَانَتْ سَائِمَةُ الرَّجُلِ نَاقِصَةً مِنْ أَرْبَعِينَ شَاةً وَاحِدَةً، فَلَيْسَ فِيهَا صَدَقَةٌ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ رَبُّهَا وَفِي الرِّقَّةِ رُبْعُ العُشْرِ، فَإِنْ لَمْ تَكُنْ إِلَّا تِسْعِينَ وَمِائَةً، فَلَيْسَ فِيهَا شَيْءٌ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ رَبُّهَا [رواه البخاری: ۱۴۵۴].

٧۳٧- و از انسسروایت است که ابوبکرسهنگامی که او را به طرف بحرین فرستاد، این دستور را برایش نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم

این دستور زکاتی است که پیامبر خدا جبر مسلمانان فرض گردانیده است، و خداوند متعال رسول خود را به آن امر فرموده است، هر مسلمانی که به مقدار معین آن از وی مطالبه گردد، باید آن را بپردازد، و اگر از وی بیشتر از اندازۀ معین آن مطالبه می‌گردد، نباید آن را بپردازد:

«در بیست و چهار شتر و در کمتر از آن از گوسفند، در هر پنج شتری یک گوسفند.

چون به بیست و پنج رسید، تا سی و پنج شتر: یک(بنت مخاض) ماده.

چون به سی وشش رسید، تا چهل و پنج شتر: یک(بنت لبون)ماده.

چون به چهل و شش رسید، تا شصت شتر: یک(حقه) که آمادۀ بار داری است.

چون به شصت و یک رسید، تا هفتاد و پنج شتر: یک(جذعه).

چون به هفتاد و شش رسید، تا نود شتر: یک(بنت لبون).

چون به نود و یک رسید، تا به یک صد و بیست شتر: دو(حقه) که آماده بارداری است.

چون از یک صد و بیست شتر زیادتر شد، در هر چهل شتری یک(بنت لبون)، و در هر پنجاه شتری یک(حقه) لازم می‌گردد.

و اگر کسی بیش از چهار شتر نداشت، در آن زکاتی نیست، مگر آنکه صاحبش به اختیار خود چیزی را صدقه بدهد، و چون به پنج شتر رسید: در آن یک گوسفند لازم می‌شود.

و در زکات گوسفند: در صورتی که درصحرا بچرد، در هر چهل گوسفند تا یک صد و بیست گوسفند: یک گوسفند.

چون از یک صدو بیست گوسفند زیاد شد، تا دو صد گوسفند: دو گوسفند.

چون از دوصد گوسفند زیاد شد، تا سه صد گوسفند: سه گوسفند.

چون از سه صد گوسفند زیاد شد، در هریکصد گوسفندی، ی کگوسفند لازم می‌شود.

اگر تعداد گوسفندانی که در صحرا می‌چرد، از چهل گوسفند حتی یک گوسفند کم باشد، بر صاحب آن‌ها زکاتی نیست، مگر آنکه صاحب آن‌ها به رضایت خودش چیزی صدقه بدهد.

و درنقره: ربع عشر است[یعنی: در هر چهل درهم، یک درهم] و اگر شخصی فقط یک صد و نود[درهم] داشت، در آن زکاتی نیست، مگر آنکه صاحب آن‌ها به اختیار خودش، چیزی صدقه بدهد» [۴٠].

[۴٠] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: از این حدیث مسائل زیادی استنباط می‌گردد، چنان‌چه در جوانب زیادی از مسائل آن نظر به این حدیث و احادیث دیگری که دراین مورد آمده است اختلافات بین فقهاء رحهم الله وجود دارد، و به بعضی از آن‌ها قرار آتی اشاره می‌شود. ۱) در زکات پنج شتر تا یکصد و بیست شتر، بین علماء اختلافی نیست، و همان چیزی لازم می‌گردد، که ظاهر این حدیث بر آن دلالت دارد. ۲) در زیاده بر یکصد و بیست شتر، در نزد امام شافعی/در هر چهل شتر، یک(بنت لبون)، و در هر پنجاه شتر، یک(حقه) لازم می‌گردد، و درنزد اما ابو حنیفه/و اصحابش بعد از یکصد و بیست شتر، فریضه زکات از سر گرفته می‌شود، یعنی: دریکصد و بیست شتر، دو حقه و یک گوسفند، و در یکصد و سی شتر، دو حقه و دو گسفند، و در یکصد و سی و پنج شتر، دو حقه و سه گوسفند... ۳) امام مالک و امام احمد رحمهماالله می‌گویند: کسی که پنج شتر دارد، باید فقط و فقط یک گوسفند زکات بدهد، و اگر یک شتر زکات داد، جواز ندارد. ولی امام شافعی/می‌گوید: یک گوسفند حد اقل آن است، و وقتی که یک گوسفند جواز داشته باشد، یک شتر به طریق اولی جواز دارد، زیرا اصل در زکات آن است که از جنس مال باشد، و اینکه در زکات شتر گوسفند لازم شده است، از نگاه رفق بر صاحب مال است، زیرا اگر یک شتر لازم می‌گردید، مقدار عادلانۀ نبود. و امام ابو حنیفه/می‌گوید: به علاوه آنکه گوسفند و شتر جواز دارد، قیمت آن نیز جواز دارد، زیرا مقصود از زکات همکاری و کمک با فقراء است، و چه بسا که قیمت شتر و گوسفند برای فقیر، بهتر و با منفعت‌تر از اصل شتر و گوسفند باشد. ۴) علماء بر این متفق‌اند که در کمتر از پنج شتر، و در کمتر از چهل گوسفند، و در کمتر از دو صد درهم نقره، زکاتی نیست. ۵) امام ابو حنیفه/و بسیار از علمای دیگر می‌گویند: در حیوان معلوفه،(که صاحبش آن را در دشت و صحرا به چرا نبرده و از گیاه مزروعۀ خود علف می‌دهد) و حیوانی که با آن کار می‌کند، مانند شتر بارکش، گاو زراعتی و امثال این‌ها زکاتی نیست، و در نزد امام مالک و امام لیث رحمهماالله در همۀ انواع حیوان بعد از اینکه به نصاب برسد، زکات لازم می‌گردد.