فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد سوم

فهرست کتاب

۴۳- باب: وُجُوبِ الصَّفَا وَالمَرْوَةِ
باب [۴۳]: وجوب [سعی بین] صفا و مروه

۴۳- باب: وُجُوبِ الصَّفَا وَالمَرْوَةِ
باب [۴۳]: وجوب [سعی بین] صفا و مروه

۸۲۵- عَن عَائِشَةَ لأنَّها سَأَلَهَا ابنُ أُختِها عُروَةُ بنُ الزُّبَیرِ عَن قَولَ اللّهَ عَزَّ وَجَلّ: ﴿إِنَّ ٱلصَّفَا وَٱلۡمَرۡوَةَ مِن شَعَآئِرِ ٱللَّهِۖ فَمَنۡ حَجَّ ٱلۡبَيۡتَ أَوِ ٱعۡتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيۡهِ أَن يَطَّوَّفَ بِهِمَاۚفَوَاللَّهِ مَا عَلَى أَحَدٍ جُنَاحٌ أَنْ لاَ يَطُوفَ بِالصَّفَا وَالمَرْوَةِ، قَالَتْ: بِئْسَ مَا قُلْتَ يَا ابْنَ أُخْتِي، إِنَّ هَذِهِ لَوْ كَانَتْ كَمَا أَوَّلْتَهَا عَلَيْهِ، كَانَتْ: لاَ جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ لاَ يَتَطَوَّفَ بِهِمَا، وَلَكِنَّهَا أُنْزِلَتْ فِي الأَنْصَارِ، كَانُوا قَبْلَ أَنْ يُسْلِمُوا يُهِلُّونَ لِمَنَاةَ الطَّاغِيَةِ، الَّتِي كَانُوا يَعْبُدُونَهَا عِنْدَ المُشَلَّلِ، فَكَانَ مَنْ أَهَلَّ يَتَحَرَّجُ أَنْ يَطُوفَ بِالصَّفَا وَالمَرْوَةِ، فَلَمَّا أَسْلَمُوا، سَأَلُوا رَسُولَ اللَّهِ جعَنْ ذَلِكَ، قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّا كُنَّا نَتَحَرَّجُ أَنْ نَطُوفَ بَيْنَ الصَّفَا وَالمَرْوَةِ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى: ﴿إِنَّ ٱلصَّفَا وَٱلۡمَرۡوَةَ مِن شَعَآئِرِ ٱللَّهِۖالآيَةَ قَالَتْ عَائِشَةُ ل: «وَقَدْ سَنَّ رَسُولُ اللَّهِ جالطَّوَافَ بَيْنَهُمَا، فَلَيْسَ لِأَحَدٍ أَنْ يَتْرُكَ الطَّوَافَ بَيْنَهُمَا» [رواه البخاری: ۱۶۴۳].

۸۲۵- از عائشهلروایت است که خواهر زاده‌اش عروه بن زبیزساز وی از معنی این قول خداوند متعال پرسید که می‌فرماید: «صفا و مروه از شعائر خدا است، کسی که به خانۀ [معظمه] حج و یا عمره می‌کند، باکی نیست که بین این دو [یعنی: صفا و مروه] طواف نماید».

و گفت: به خداوند قسم [بنابراین آیه] کسی بین صفا و مروه سعی نکند، بر وی گناهی نیست.

عائشهلگفت: خواهرزادۀ عزیزم! سخن بیسار بدی گفتی! اگر معنی آیه طوری که تو تاویل نمودی می‌بود، چنین می‌گفت که: (باکی نیست که طواف نکند).

ولی این آیه دربارۀ انصار نازل گردید که پیش ازمسلمان شدن، در وقت ارادۀ حج، به نام (منات) که یکی از معبودان آن‌ها بود، و روی تپۀ بلندی قرار داشت، نیت [حج و عمره] می‌کردند، و کسی که نیت [حج و یا عمره] می‌کرد، از سعی نمودن بین صفا و مروه احساس گناه می‌نمود.

هنگامی که مسلمان شدند، از پیامبر خدا جاز حکم سعی بین صفا و مروه پرسان نمودن و گفتند: یا رسول الله! ما از سعی نمودن بین صفا و مروه احساس گناه می‌کردیم، و خداوند این آیه را نازل فرمود که: «صفا و مروه از شعائر خدا است...» الی آخر الآیه.

عائشهلگفت: پیامبر خدا جسعی بین صفا و مروه را، سنت قرار دادن، [یعنی: آن را مشروع قرار دادند] و برای هیچ کسی روا نیست که آن را ترک نماید [۱۶٠].

[۱۶٠] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) عروهسآیۀ را این طور تاویل کرده بود که: از ترک سعی بین صفا و مروه بر وی چیزی نیست، زیرا لفظ (لا جناح) به طور عموم در موردی استعمال می‌شود، که برای اباحت باشد نه برای وجوب، و عائشهلبرایش گفت که: آیۀ کریمه از اینکه سعی بین صفا و مروه واجب است و یا واجب نیست ساکت است، زیرا در آیۀ کریمه نیامده است که: (سعی بین صفا و مروه واجب نیست)، زیرا اگر مراد نفی وجوب می‌بود، باید گفته می‌شد که: (بر کسی که طواف نکند، گناهی نیست)، و در این حالت بود که دلالت براین می‌کرد که اگر کسی در بین صفا و مروه سعی نکند، بر وی گناهی نیست، و چون چنین نگفته است، پس آیۀ کریمه دلالت بر عدم وجوب سعی بین صفا و مروه ندارد، و چیزی که بر آن دلالت دارد این است که بر خلاف باور مردم انصار، سعی بین صفا و مروه گناه ندارد. ۲) بنا به ظاهر این حدیث، احناف می‌گویند که سعی بین صفا و مروه واجب است، و از ترک آن (دم) لازم می‌گردد، ولی أئمۀ سه گانه (شافعی مالک و احمد رحمهم الله) می‌گویند که سعی بین صفا و مروه فرض است، و حج بدون آن صحت پیدا نمی‌کند، چنان‌چه عدۀ دیگری از علماء آن را سنت می‌دانند و می‌گویند: از ترک آن چیزی لازم نمی‌شود، و حج بدون آن صحت پیدا می‌کند.