فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد سوم

فهرست کتاب

۱- باب: فَضْلِ مَنْ قَامَ رَمَضَانَ
باب [۱]: فضیلت کسی که در [شب‌های] رمضان نماز بخواند

۱- باب: فَضْلِ مَنْ قَامَ رَمَضَانَ
باب [۱]: فضیلت کسی که در [شب‌های] رمضان نماز بخواند

٩٧۲- عَن عَائِشَةَ ل: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ جخَرَجَ لَيْلَةً مِنْ جَوْفِ اللَّيْلِ، فَصَلَّى فِي المَسْجِدِ، وَصَلَّى رِجَالٌ بِصَلاَتِهِ، تَقَدَمَ هَذا الحَدیث في کِتَابَ الصَّلاةِ وَبَینَهُمَا مُخالَفَة فِي اللَّفظِ وَقَالَ فِي آخِرِ هذِهِ الرِّوایَة: فَتُوُفِّيَ رَسُولُ اللَّهِ جوَالأَمْرُ عَلَى ذَلِكَ [رواه البخاری: ۲٠۱۲].

٩٧۲- از عائشهلروایت است که پیامبر خدا جدر نیمۀ شبی از شبها برآمدند و در مسجد نماز خواندند، مردمی به ایشان اقتداء کردن، این حدیث با اختلاف لفظ قبلاً در کتاب نماز گذشت و در آخر این روایت آمده است که: پیامبر خدا جوفات یافتند و موضوع به همین منوال بود [۳۲٩].

[۳۲٩] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) مراد از این قول عائشهلکه: (پیامبر خدا جوفات یافتند و موضوع به همین منوال بود) این است که: هرکس تراویح را در خانۀ خود تنها اداء می‌کرد، و آنچه که قابل تذکر است این است که: خواندن نماز تراویح در خانه و به طور منفردانه در زمان خلافت ابو بکر صدیقسو قسمتی از خلافت عمرسنیز ادامه یافت، بعد از آن عمرسمردم را توجیه نمود که نماز تروایح را به جماعت بخوانند، و همان بود که برای مردها (أبی بن کعب) و برای زن‌ها (تمیم داری) را امام مقرر نمود، شبی آمد و مردم را در حال نماز خواندن با جماعت دید و گفت: «این بدعت نیکی است». ۲) بدعت عملی است که قبلاً وجود نداشته است، و این عمل را از این جهت بدعت گفت که: نماز تراویح در زمان پیامبر خدا جو در زمان ابو بکر صدیقسو در ابتدای خلافت خود او نه به جماعت خوانده می‌شد، و نه در اول شب خوانده می‌شد، و نه هرشب به طور متوالی خوانده می‌شد، و از این جهت آن را (نیک) نامید، که این بدعت ناروا نبود، بلکه مشروع بود، زیرا پیامبر خدا جفرموده اند: «به دو شخص بعد از من که ابو بکر و عمر باشند اقتداء کنید» و چون عمرساین کار را پیشنهاد کرد، و صحابه بدون اختلاف آن را پسندیده و تصویب نمودند، صبغۀ مشروعیت بخود گرفت. ۳) گرچه عدد رکعات نماز تراویح مورد اختلاف است، ولی در نزد جمهور علماء بیست رکعت است، که دو دو رکعت خوانده می‌شود، و این غیر از نماز وتر است که سه رکعت می‌باشد، در سنن بیهقی به سند صحیح از سائب بن یزیدسروایت است که گفت: «در زمان عمرستراویح را در رمضان بیست رکعت می‌خواندند»، و در موطأ مالک از زید بن رومان روایت است که گفت: «در زمان عمرسمردم تراویح را در رمضان بیست و سه رکعت می‌خواندند» که البته مرادش بیست رکعت تراویح، و سه رکعت وتر است.