فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد سوم

فهرست کتاب

۴٩- باب: بَیْعِ المُخَاضَرَةِ
باب [۴٩]: فروختن میوۀ نارس

۴٩- باب: بَیْعِ المُخَاضَرَةِ
باب [۴٩]: فروختن میوۀ نارس

۱٠۴٠- عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ س، أَنَّهُ قَالَ: «نَهَى رَسُولُ اللَّهِ جعَنِ المُحَاقَلَةِ، وَالمُخَاضَرَةِ، وَالمُلاَمَسَةِ، وَالمُنَابَذَةِ، وَالمُزَابَنَةِ» [رواه البخاری: ۲۲٠٧].

۱٠۴٠- از انس بن مالکسروایت است که گفت: پیامبر خدا جاز این چیزها نهی فرموده‌اند:

فروختن حاصل در خوشۀ آن، فروختن میوۀ نارس، خرید و فروش به مجرد لمس کردن، خرید و فروش از طریق پرتاب کردن و انداختن، و فروختن میوه بر سر درخت به مقابل میوۀ چیده شده و خشک [۴۱٠].

[۴۱٠] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: پیامبر خدا جدر این حدیث از چندین نوع خرید و فروش نهی فرمودند: ۱) فروختن حاصل در خوشۀ آن: و توضیح آن اینکه: نباید چیزی را که در خوشه است، به جنس آن که از خوشه خارج شده است، فروخت، مثلا: فروختن گندمی که در خوشه‌اش می‌باشد، به گندمی که از خوشه خارج گردیده و پاک شده است، جواز ندارد، زیرا دراین حالت امکان تماثل وجود ندارد، و در سود داخل می‌شود. ۲) فروختن میوۀ نارس: و حکم خرید و فرش میوۀ نارس در احادیث پیش از این قبلا گذشت. ۳) خرید و فروش به مجرد لمس کردن: و توضیح آن از این قرار است که: این طور نباشد که به مجرد لمس کردن باید جامۀ را بخرد، مثلا اگر جامۀ درهم پیچیده شده بود، و یا خرید و فروش جامۀ در تاریکی صورت گرفت، و شخص خریدار فقط جامه را لمس کرد، که در این حالت نباید این معامله الزامی باشد، که باید مشتری آن را حتما قبول کند، بلکه باید برای مشتری خیار رؤیت داده شود، تا بعد از باز کردن جامه، و یا دیدن آن در روشنائی برایش اختیار باشد که آن جامه را قبول کند، و یا مسترد نماید. ۴) خرید و فروش از طریق پرتاب کردن و انداختن: به این شکل که: به مجرد انداختن مال به طرف شخص مقابل، بیع لازم گردیده، و برای هیچ کدام اختیار دیگری نباشد، و در جاهلیت چنین بیع‌ها وجود داشت، و چون سبب ضرر به یکی ازطرفین می‌شد، از این سبب شریعت اسلام از آن منع کرد. ۵) و فروختن میوه بر سر درخت به مقابل میوۀ چیده شده و خشک: که حکم آن قبلا گذشت، و علت تحریم در این انواع پنجگانه، اجتناب از غش و فریب، و یا وقوع در خساره و ضرر است، بنابراین، هر خرید و فروشی که سبب فریب خوردن یکی از متعاقدین، و یا واقع شدنش در خساره گردد، حکمش حکم همین انواع پنج گانه است.