فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد سوم

فهرست کتاب

٩- باب: المَدِینَةُ تَنفِي الخَبَثَ
باب [٩]: مدینه پلیدی‌ها را از بین می‌برد

٩- باب: المَدِینَةُ تَنفِي الخَبَثَ
باب [٩]: مدینه پلیدی‌ها را از بین می‌برد

٩۱۶- عَنْ جَابِرٍ س، قَالَ: جَاءَ أَعْرَابِيٌّ إِلی النَّبِيَّ ج، فَبَايَعَهُ عَلَى الإِسْلاَمِ، فَجَاءَ مِنَ الغَدِ مَحْمُومًا فَقَالَ: أَقِلْنِي، فَأَبَى ثَلاَثَ مِرَارٍ، فَقَالَ: «المَدِينَةُ كَالكِيرِ تَنْفِي خَبَثَهَا وَيَنْصَعُ طَيِّبُهَا» [رواه البخاری: ۱۸۸۳].

٩۱۶- از جابرسروایت است که گفت: شخص بادیه نشینی نزد پیامبر خدا جآمد و مسلمان شد و با ایشان بیعت نمود [گویند این شخص، قیس بن ابو حازم منقری بود]، فردای آن روز در حالی که تب داشت آمد و گفت: بیعت مرا لغو کنید.

پیامبر خدا جقبول نکردند، این طلب را سه بار تکرار نمود.

پیامبر خدا جفرمودند: «مدینه مانند کوره‌ای است که پلیدی‌ها را از خود می‌راند، و نیکان را صیقل می‌دهد» [۲۶٧].

[۲۶٧] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) پیامبر خدا جاز آن جهت بیعت او را لغو نکردند که وی ایمان آورده بود، و به مدینه هجرت کرده بود، و ترک اسلام روا نیست، و نباید کسی به آن موافقت نماید، و گویند: این شخص هجرت را ترک کرد و از مدینه خارج شد، ولی بر اسلام خود باقی ماند، و این از کسانی بود که خداوند دربارۀ آن‌ها می‌فرماید:﴿وَأَجۡدَرُ أَلَّا يَعۡلَمُواْ حُدُودَ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِۦۗ. ۲) مراد از این حدیث طوری که قبلاً در حدیث همانند آن گفتیم خاص به زمان نبوت است، چنان‌چه احتمال دارد که مراد از اینکه مدینه (اشخاص بد را از خود می‌راند) راندن معنوی باشد، نه راندن حسی، یعنی: شخص پلید از برکات مدینه بهرۀ نمی‌برد، ولو آنکه در مدینه سکنی گزین باشد.