فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد سوم

فهرست کتاب

۶- باب: اتَّقُوا النَّارَ وَلَو بِشقِّ تَمرَةٍ وَالْقَلِیلِ مِنَ الصَّدَقَةِ
باب [۶]: خود را از آتش، ولو آنکه به نصف خرما و یا اندک صدقۀ باشد، نجات دهید

۶- باب: اتَّقُوا النَّارَ وَلَو بِشقِّ تَمرَةٍ وَالْقَلِیلِ مِنَ الصَّدَقَةِ
باب [۶]: خود را از آتش، ولو آنکه به نصف خرما و یا اندک صدقۀ باشد، نجات دهید

٧۱۳- عَنْ أَبِي مُوسَى س، عَنِ النَّبِيِّ جقَالَ: لَيَأْتِيَنَّ عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ يَطُوفُ الرَّجُلُ فِيهِ، بِالصَّدَقَةِ مِنَ الذَّهَبِ، ثُمَّ لاَ يَجِدُ أَحَدًا يَأْخُذُهَا مِنْهُ، وَيُرَى الرَّجُلُ الوَاحِدُ يَتْبَعُهُ أَرْبَعُونَ امْرَأَةً يَلُذْنَ بِهِ، مِنْ قِلَّةِ الرِّجَالِ وَكَثْرَةِ النِّسَاءِ [رواه البخاری: ۱۴۱۴].

٧۱۳- از ابو موسیساز پیامبر خدا جروایت است که فرمودند:

«یقیناً بر مردم زمانی می‌آید که شخص با زکات خود که طلا باشد، این طرف و آن طرف برود، ولی کسی را نیابد که زکاتش را قبول نماید»

«و [زمانی می‌آید که] به سب کم شدن مردها و زیاد شدن زن‌ها دیده شود که چهل زن به دنبال یک مرد افتاده‌اند و به او پناه می‌برند» [۱۴].

٧۱۴- عَنْ أَبِي مَسْعُودٍ الأَنْصَارِيِّ س، قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ جإِذَا أَمَرَنَا بِالصَّدَقَةِ، انْطَلَقَ أَحَدُنَا إِلَى السُّوقِ، فَيُحَامِلُ، فَيُصِيبُ المُدَّ وَإِنَّ لِبَعْضِهِمُ اليَوْمَ لَمِائَةَ أَلْفٍ [رواه البخاری:۱۴۱۶].

٧۱۴- از ابو مسعود انصاریسروایت است که گفت: زمانی که پیامبر خدا جما را امر به صدقه دادن می‌کردند، زمانی بود که به بازار می‌رفتیم، و در مقابل یک مشت طعام[یا یک مشت خرما] حمالی می‌کردیم، ولی امروز بعضی از آن اشخاص، مالک صد هزار می‌باشند [۱۵].

٧۱۵- عَنْ عَائِشَةَ ل، قَالَتْ: دَخَلَتِ امْرَأَةٌ مَعَهَا ابْنَتَانِ لَهَا تَسْأَلُ، فَلَمْ تَجِدْ عِنْدِي شَيْئًا غَيْرَ تَمْرَةٍ، فَأَعْطَيْتُهَا إِيَّاهَا، فَقَسَمَتْهَا بَيْنَ ابْنَتَيْهَا، وَلَمْ تَأْكُلْ مِنْهَا، ثُمَّ قَامَتْ، فَخَرَجَتْ، فَدَخَلَ النَّبِيُّ جعَلَيْنَا، فَأَخْبَرْتُهُ فَقَالَ: «مَنِ ابْتُلِيَ مِنْ هَذِهِ البَنَاتِ بِشَيْءٍ كُنَّ لَهُ سِتْرًا مِنَ النَّارِ» [رواه البخاری: ۱۴۱۸].

٧۱۵- از عائشهلروایت است که گفت: زنی با دو دخترش آمد و چیزی سؤال نمود، و در نزد من جز یک دانۀ خرما چیز دیگری نیافت، و من همان یک دانه خرما را به وی دادم، و او آن را بین دو دخترش تقسیم نمود، و خودش از آن نخورد، بعد از آن بر خاست ورفت.

پیامبر خدا جنزد ما آمدند، موضوع را به ایشان خبر دادم، پیامبر خدا جفرمودند:

«کسی که با چنین دخترانی دچار می‌شود، آن دختران، برایش پردۀ در مقابل آتش دوزخ می‌شوند» [۱۶]

[۱۴] احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) این در وقتی است که قتل و خون ریزی زیاد می‌شود، مردها کشته می‌شوند، و زن‌ها بدون سر پرست باقی می‌مانند، و برای آن‌ها چارۀ جز اینکه چندین زن دنبال یک مرد بیفتند، باقی نمی‌ماند، و احتمال دارد که این زن‌ها از محارم، خویشاوندان و همسران شخص باشند، چنان‌چه احتمال دارد که از زن‌های بیگانه، و یا مخلوطی از این‌ها باشند. ۲) کثرت مال در وقتی است که عیسی÷دجال را کشته و کفار را از بین می‌برد، و در سر زمین مسلمانان هیچ کافری باقی نمی‌ماند، مردم در این وقت کم می‌شوند، و کسی چیزی را ذخیره نمی‌کند، زیرا می‌داند که قیامت نزدیک است، و برکت در زمین فراوان می‌شود، تا جایی که یک دانه انار، یک خانواده را کفایت می‌کند. [۱۵] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: مقصود از گفتۀ ابو مسعودساین است که: در زمان پیامبر خدا جحالت فقر و فاقه بر مردم چیره بود، ولی بعد از آن، همان طوری که پیامبر خدا جخبر داده بودند، اموال زیاد گردید و مردم از فقر و فاقه نجات یافتند. [۱۶] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) صدقه ولو آنکه اندک باشد، نباید از دادن آن خود داری نمود. ۲) اینکه عائشهلبرای آن زن سائل فقط یک دانه خرما داد، سببش آن بود که قدرت به چیزی بیشتری از آن را نداشت، ورنه وی به جود و سخاوت مشهور بود، حتی در کفارۀ قسمش(چهل) غلام را آزاد کرد.