فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد سوم

فهرست کتاب

۱٠- باب: دُخُولِ الحَرَمِ وَمَکَّةَ بِغَیْرِ إِحْرَامٍ
باب [۱٠]: داخل شدن به حرم و مکه بدون احرام

۱٠- باب: دُخُولِ الحَرَمِ وَمَکَّةَ بِغَیْرِ إِحْرَامٍ
باب [۱٠]: داخل شدن به حرم و مکه بدون احرام

۸٩۵- عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ س، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج، دَخَلَ عَامَ الفَتْحِ، وَعَلَى رَأْسِهِ المِغْفَرُ، فَلَمَّا نَزَعَهُ جَاءَ رَجُلٌ فَقَالَ: إِنَّ ابْنَ خَطَلٍ مُتَعَلِّقٌ بِأَسْتَارِ الكَعْبَةِ فَقَالَ «اقْتُلُوهُ» [رواه البخاری: ۱۸۴۶].

۸٩۵- از انس بن مالکسروایت است که گفت: پیامبر خدا جسال فتح مکه، در حالی که (مغفر) بر سرشان بود، به مکه داخل شدند، چون (مِغفَر) را از سر خود بر داشتند، شخصی آمد و گفت: (ابن خَطَل) خود را بپوش خانه چسپانده است، فرمودند: «او را بکشید» [۲۴۳].

[۲۴۳] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) (مِغفَر): زرهی است که غرض محافظت سر از ضربۀ شمشیر و امثال آن، در زیر کلاه پوشیده می‌شود. ۲) ابن خطل نام اصلی‌اش در جاهلیت عبدالعزی بود، و بعد از اسلام او را عبدالله نامیدند، پیامبر خدا جاو را با شخصی از مردم انصار، مامور جمع آوری مال‌های زکات نمودند، ابن خطل غلامی داشت که مسلمان بود و خدمتش را می‌کرد، در جایی منزل گزیدند، به غلامش امر کرد که گوسفندی را ذبح کند، و طعامی را آماده نماید، و خودش خواب شد، چون از خواب بیدار شد، دید که غلامش طعام را آماده نکرده است، بر او حمله کرد و او را کشت، و از اسلام مرتد گردید و به کفار پیوست، و همان بود که پیامبر خدا جفرمودند: او را در هرکجا که دیدید به قتل برسانید، و دو کنیز داشت که در غزل خوانی خود، پیامبر خدا جرا هجو می‌کردند. ۳) با استناد به این حدیث، بعضی از علماء می‌گویند که اقامۀ حد و قصاص در مکه جواز دارد، ولی احناف با استناد به این قول خداوند متعال که می‌فرماید:﴿وَمَن دَخَلَهُۥ كَانَ ءَامِنٗاۗمی‌گویند: کشتن ابن خطل در همان ساعتی بود که خداوند مکه را برای پیامبر جحلال ساخته بود، و کشتن هیچ شخص دیگری در مکۀ مکرمه بعد از آن جواز ندارد. ۴) امام مالک با استناد به این حدیث می‌گوید: کسی که پیامبر خدا جرا دشنام دهد، باید کشته شود، و توبه‌اش قبول نیست، و کسانی که توبۀ چنین شخصی را قبول می‌دانند می‌گویند: سبب کشتن ابن خطل، محارب بودنش بود، نه دشنام دادنش برای پیامبر خدا جو به این سبب پیامبر خدا جاو را با چند نفر دیگر از عفو عمومی استثناء نموده است. ۵) رساندن خبر اهل فساد برای مسؤولین جواز دارد، ولو آنکه سبب قتل آن‌ها شود، و این کار در غیبت و تجسس حرام داخل نمی‌شود. ۶) داخل شدن به مکۀ مکرمه در حالات خاصی بدون احرام جواز دارد، از جمله این حالات: حالت کسی است که وظیفه و کارش رفت و آمد بین مکه و خارج مکه است، مانند: سائقین موتر، کسانی که در خدمت حجاج‌اند، مانند: موظفین، طبیبان، پولیس‌ها و اشخاص همانند آن‌ها.