باب ۷: امر به ایمان به خدا و پیغمبر و مقررات دین و دعوت دیگران به سوى آن
۱۰- حدیث: «ابْنِ عَبّاس قَالَ إِنَّ وَفْدَ عَبْدِ الْقَیْسِ لَمّا أَتَوُا النَّبِیَّ جقَالَ: مَنِ الْقَوْمُ أَوْ مَنِ الْوَفْدُ قَالُوا: رَبِیعَةَ قَالَ: مَرْحَبًا بِالْقَوْمِ أَوْ بِالْوَفْدِ غَیْرَ خَزایا وَلاَ نَدَامَى فَقالُوا: یا رَسُولَ اللهِ إِنَّا لاَ نَسْتَطِیعُ أَنْ نَأْتِیَكَ إِلاَّ فی الشَّهْرِ الْحَرامِ، وَبَیْنَنَا وَبَیْنَكَ هَذا الْحَیُّ مِنْ كُفّارِ مُضَرَ، فَمُرْنَا بِأَمْرٍ فَصْلٍ نُخْبِرْ بِهِ مَنْ وَرَاءَنا وَنَدْخُلْ بِهِ الْجَنَّةَ وَسَأَلُوهُ عَنِ الأَشْرِبَةِ فَأَمَرَهُمْ بِأَرْبَعٍ وَنَهاهُمْ عَنْ أَرْبَعٍ: أَمَرَهُمْ بِالإِیمانِ بِاللهِ وَحْدَهُ، قَالَ: أَتَدْرُونَ مَا الإِیمانُ بِاللهِ وَحْدَهُ قَالُوا: اللهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ، قَالَ: شَهادَةُ أَنْ لاَ إِلهَ إِلاّ اللهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللهِ، وَإِقامُ الصَّلاةِ وَإِیتاءُ الزَّكاةِ وَصِیامُ رَمَضَانَ وَأَنْ تُعْطُوا مِنَ الْمغنَمِ الْخُمُسَ وَنَهاهُمْ عَنْ أَرْبَعٍ: عَنِ الْحَنْتَمِ وَالدُّبَّاءِ وَالنَّقِیرِ وَالمُزَفَّتِ وَرُبَّما قَالَ المُقَیَّرِ وَقالَ: احْفَظُوهُنَّ وَأَخْبِرُوا بِهِنَّ مَنْ وَراءَكُمْ» [۱۲].
یعنی: «ابن عباس گوید: هنگامى که عدّهاى از طایفه عبدالقیس به نزد پیغمبر جآمدند، پیغمبر جفرمود: شما از چه طایفه و چه کسانى هستید؟ گفتند: از قبیله ربیعه هستیم. پیغمبر فرمود: خوش آمدید. شما جماعتى هستید که بدون جنگ مسلمان شدهاید و سرافکنده و ذلیل و پشیمان نیستید. گفتند: اى رسول خدا! ما نمىتوانیم همیشه به نزد شما بیاییم، مگر در ماه حرام چون در بین ما و شما قبیله کفار مضر قرار دارد و مانع آمدن ما مىشوند، بنابراین دستور قاطع و روشنى به ما بدهید تا ما آن را به کسانى که نیامدهاند ابلاغ کنیم و با پیروى از آن داخل بهشت شویم، و این جماعت در مورد مشروبات نیز از پیغمبر جسؤالهایى کردند. پیغمبر جآنان را به انجام چهار امر مهم مأمور و مکلّف نمود و از چهار چیز آنان را برحذر داشت، به ایشان دستور داد تا به خداى یگانه ایمان داشته باشند و فرمود: آیا مىدانید ایمان به خداى یگانه یعنى چه؟ گفتند: خدا و رسول خدا از همه عالمتر مىباشند».
پیغمبر جفرمود: ایمان به خداى یگانه آنست که اقرار کنید جز ذات الله کسى سزاوار پرستش نیست و اعتراف کنید که محمّد فرستاده و پیغمبر خداست. نماز به جاى آورید و زکات بپردازید، در ماه رمضان روزه بگیرید و یک پنجم از اموالى را که به عنوان غنیمت در جهاد به دست مىآورید (به فقرا یا بیتالمال) بدهید و در مورد مشروبات، آنان را از نوشیدن شربتهایى که در چهار ظرف مخصوص به نامهاى: (حنتم) و (دباء) و (نقیر) و (مزفت) تهیه مىشوند برحذر داشت. و فرمود: از شربتى که در ظرف (مقیر) قیراندود تهیه مىگردد حذر کنید، پیغمبر جفرمود: این دستورات را حفظ کنید و آنها را به کسانى که با شما نیامدهاند ابلاغ نمائید.
«خزایا: جمع خزیان است یعنى ذلیل و بدبخت. غیر خزایا یعنى سعادتمند و خوشبخت. ندامى: جمع غیر قیاسى ندمان است یعنى پشیمان. غیر ندامى یعنى ثابت بر قول و عقیده. فصل: جداکننده حق از باطل. روشن و واضح. حنتم: سبویى است سبز رنگ و روغنى که عرب انگور یا خرما یا عسل را در آن قرار مىدادند تا شربت مورد نظر را تهیه کنند ولى با توجّه به خصوصیات این سبو، خیلى سریع شربت آن به شراب تبدیل مىگردید. دباء: کدویى است که مصرف غذایى ندارد، پس از اینکه خشک شد و پوستش سفت و محکم گردید مقدارى از سر آن را که باریک است بر مىدارند و تخمها وسایر موادى را که در داخل آنست بیرون مىآورند و به صورت یک ظرف محکم در مىآید. اهل طایف براى تهیه شربت انگور از آن استفاده مىکردند. این ظرف کدویى نیز به علّت خصوصیاتى که دارد به سرعت شربت انگور را به شراب تبدیل مىکند. نقیر: ظرفى است از درخت خرما، با کندن وسط آن به شیوه مخصوصى ساخته مىشود، و اهل یمامه براى تهیه شربت خرما از آن استفاده مىنمودند، ولى شربت آن خیلى زود به شراب تبدیل مىگردید. مزفت: ظرفى است قیراندود شده که محتویات شربت خود را به سرعت به شراب تبدیل مىکند. وبه همین علّت پیغمبر جآن جماعت را از تهیه شربت در این ظروف برحذر داشت تا مبادا به جاى نوشیدن شربت دچار شراب شوند. و اینکه نهى پیغمبر جمستقیماً متوجّه خود ظروف مذکور است نه محتویات آنها اشاره به این است که نباید از این ظروف براى تهیه شربت استفاده شود» [۱۳].
۱۱- حدیث: «ابْنِ عَبَّاسٍ أَنَّ رَسُولَ اللهِ جلَمَّا بَعَثَ مُعَاذاًسعَلى الْیَمنِ قَالَ: إِنَّكَ تَقْدَمُ عَلى قَوْمِ أَهْلِ كِتَابٍ، فَلْیَكُنْ أَوَّلَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ عِبادَةُ اللهِ، فَإِذَا عَرَفُوا اللهَ فَأَخْبِرْهُمْ أَنَّ اللهَ قَدْ فَرَضَ عَلَیْهِمْ خَمْسَ صَلَواتٍ فی یَوْمِهِمْ وَلَیْلَتِهِمْ، فَإِذا فَعَلُوا فَأَخْبِرْهُمْ أَنَّ اللهَ فَرَضَ عَلَیْهِمْ زَكاةً مِنْ أَمْوالِهِمْ وَتَردُّ عَلى فُقَرائِهِمْ فَإِذا أَطَاعُوا بِها فَخُذْ مِنْهُمْ وَتَوَقَّ كَرائِم أَمْوالِ النَّاسِ» [۱۴].
یعنی: «ابن عباس گوید: وقتى که پیغمبر جمعاذ را به عنوان حاکم به یمن فرستاد، به او فرمود: تو پیش مردمانى خواهى رفت که اهل کتاب هستند، اوّل کارى که مىکنى باید آنان را به خداپرستى دعوت نمایى، وقتى به خدا ایمان آوردند، به ایشان بگو: که خداوند در هر شب و روزى پنج نماز را بر شما واجب کرده است، همین که نماز پنجگانه را به جاى آوردند، ایشان را با خبر کن که خداوند زکات را بر اموال آنان واجب نموده است و این زکات از ثروتمندان اخذ مىگردد و به فقراى محل داده مىشود، اگر حاضر شدند زکات بدهند، زکات را از آنان تحویلبگیر. ولى از گرفتن بهترین حیوان واموالى که مورد علاقه صاحبش مىباشد پرهیزکن».
۱۲- حدیث: «ابْنُ عَبّاسٍ أَنَّ النَّبِیَّ جبَعَثَ مُعاذًا إِلى الْیَمَنِ فَقالَ: اتَّقِ دَعْوَةَ المَظْلُومِ فَإِنَّها لَیْسَ بَیْنَها وَبَیْنَ اللهِ حِجابٌ» [۱۵].
یعنی: «ابن عباس گوید: پیغمبر جمعاذ را به یمن فرستاد و به او گفت: از نفرین و دعاى مظلوم برحذر باش چون در بین دعاى مظلوم و قبول آن از جانب خدا پرده و مانعى موجود نیست».
[۱۲]- أخرجه البخاری فی: ۲ كتاب الإیمان: ۴۰ باب أداء الخمس من الإیمان. [۱۳]- فتح البارى، ج ۱، ص ۱۱۰. [۱۴]- أخرجه البخاری فی: ۲۴ كتاب الزكاة: ۴۱ باب لا تؤخذ كرائم أموال الناس فی الصدقة. [۱۵]- أخرجه البخاری فی: ۴۶ كتاب المظالم: ۹ باب الاتقاء والحذر من دعوة المظلوم.