ترجمه فارسی اللؤلؤ والمرجان فیما اتفق علیه الشیخان - جلد اول

فهرست کتاب

باب ۹: بلند کردن دست‌ها تا مقابل شانه‌ها به هنگام گفتن تکبیر نیت و به هنگام گفتن تکبیر به رکوع رفتن و از رکوع برخاستن و اینکه نباید به هنگام بلند شدن از سجده دست‌ها را بلند نمود

باب ۹: بلند کردن دست‌ها تا مقابل شانه‌ها به هنگام گفتن تکبیر نیت و به هنگام گفتن تکبیر به رکوع رفتن و از رکوع برخاستن و اینکه نباید به هنگام بلند شدن از سجده دست‌ها را بلند نمود

۲۱۷- حدیث: «عَبْدِ اللهِ بْنِ عُمَرَ، قَالَ: رَأَیْتُ رَسُولَ اللهِ جإِذَا قَامَ فِی الصَّلاَةِ رَفَعَ یدَیْهِ حَتَّى تَكُونَا حَذْوَ مَنْكِبَیْهِ، وَكَانَ یَفْعَلُ ذَلِكَ حِینَ یُكبِّرُ لِلرُّكُوعِ، وَیَفْعَلُ ذَلِكَ إِذَا رَفَعَ رَأْسَهُ مِنَ الرُّكُوعِ، وَیَقُولُ: سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ، وَلاَ یَفْعَلُ ذَلِكَ فِی السُّجُودِ» [۲۴۹].

یعنی: «عبدالله بن عمر گوید: پیغمبر جرا مى‌دیدم هرگاه نیت نماز را به جا مى‌آورد، دست‌هایش را تا مقابل هردو شـانه‌اش بلند مى‌کرد (به نحوى که کف‌هایش در مقابل شـانه‌هایش و سر انگشـتان بلندش در برابر قسمت بالاى گوش‌هایش و انگشت‌هاى کوتاهش در برابر قسمت پایین گوش‌هایش قرار مى‌گرفت) و همچنین به هنگام رفتن به رکوع و تکبیر آن دست‌هایش را بلند مى‌نمود، و وقتى که از رکوع بر مى‌خاست (سمع الله...) را مى‌گفت، و دست‌هایش را (تا مقابل شانه‌هایش) بلند مى‌کرد، ولى به هنگام سجده رفتن و برخاستن از آن دست‌ها را بلند نمى‌کرد».

۲۱۸- حدیث: «مَالِكِ بْنِ الْحُوَیْرِثِ عَنْ أَبِی قِلاَبَةَ، أَنَّهُ رَأَىَ مَالِكَ بْنَ الْحُوَیْرِثِ إِذَا صَلَّى كَبَّرَ وَرَفَعَ یَدَیْهِ، وَإِذَا أَرَادَ أَنْ یَرْكَعَ رَفَعَ یَدَیْهِ، وَإِذَا رَفَعَ رَأْسَهُ مِنَ الرُّكُوعِ رَفَعَ یَدَیْهِ، وَحَدَّثَ أَنَّ رَسُولَ اللهِ جصَنَعَ هكَذَا» [۲۵۰].

یعنی: «ابوقلابه گوید: که مالک بن حویرث را مى‌دیدم هرگاه نماز مى‌خواند و تکبیر (نیت) را مى‌گفت: دست‌هایش را بلند مى‌کرد، و هر وقت مى‌خواست به رکوع برود و یا سرش را از رکوع بردارد دست‌هایش را بلند مى‌کرد و مالک مى‌گفت: که پیغمبر جنیز همینطور عمل مى‌کرد».

[۲۴۹]- أخرجه البخاری فی: ۱۰ كتاب الأذان: ۸۴ باب رفع الید إذا كبر وإذا ركع وإذا رفع. [۲۵۰]- أخرجه البخاری فی: ۱۰ كتاب الأذان: ۸۴ باب رفع الیدین إذا كبّر وإذا ركع وإذا رفع.