باب ۹۱: دوستى و محبّت با ایمانداران و دورى و برائت از غیر آنان
۱۲۸- حدیث: «عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ، قَالَ: سَمِعْتُ النَّبِیَّ ججِهَارًا غَیْرَ سِرٍّ یَقُولُ: إِنَّ آلَ أَبِی فُلاَنٍ لَیْسُوا بِأَوْلِیَائِی، إِنَّمَا وَلِیِّیَ اللهُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِینَ، وَلكِنْ لَهُمْ رَحِمٌ أَبَلُّهًا بِبَلاَلِهَا یَعْنِی أَصِلُهَا بِصِلَتِهَا» [۱۴۷].
یعنی: «عمرو بن عاص گوید: شنیدم پیغمبر جآشکارا و بدون هیچ پردهپوشى مىفرمود: که طایفه و خانواده ابن فلان، جزو دوستان و کسانى نیستند که به آنها علاقه دارم، دوست من تنها خدا و مؤمنان صالح و درستکار است، ولى آنها با من ارتباط و صله رحم دارند، که من این صله رحمها را به جاى مىآورم».
«أبلُّها ببلالها: رحم تشبیه به زمین شده است، همانگونه وقتى زمین خوب آبیارى شود ثمره و بهره فراوانتر مىدهد و اگر آب به او نرسد خالى و بلا استفاده مىماند، رحم هم اگر صله آن قطع نشود و رعایت گردد موجب دوستى و محبت مىگردد و اگر قطع شود کینه و نفرت ایجاد مىنماید» [۱۴۸].
[۱۴۷]- أخرجه البخاری فی: ۷۸ كتاب الأدب: ۱۴ باب یبل الرحم ببلاها. [۱۴۸]- پاورقى لؤلؤ و مرجان، ص ۵۳، ج ۱.