باب ۳۰: در مورد کفر کسانى که مىگویند: ماه و ستارگان باران را براى ما نازل مىکنند
۴۶- حدیث: «زَیْدِ بْنِ خالِدٍ الْجُهَنِیِّ قَالَ: صَلّى لَنا رَسُولُ اللهِ جصَلاةَ الصُّبْحِ بالحُدَیْبِیَةِ عَلى إِثْرِ سَماءٍ كانَتْ مِنَ اللَّیْلَةِ، فَلَمّا انْصَرَفَ أَقْبَلَ عَلى النَّاسِ فَقالَ: هَلْ تَدْرُونَ مَاذا قَالَ رَبُّكُمْ قَالوا اللهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ قَالَ: أَصْبَحَ مِنْ عِبادی مُؤْمِنٌ بِیَ وَكافِرٌ، فَأَمّا مَنْ قَالَ مُطِرْنا بِفَضْلِ اللهِ وَرَحْمَتِهِ فَذَلِكَ مُؤْمِنٌ بِیَ وَكافِرٌ بِالْكَوْكَبِ وَأَمّا مَنْ قَالَ مُطِرْنا بِنَوْءِ كَذا وَكَذا فَذَلِكَ كافِرٌ بِیَ وَمُؤْمِنٌ بِالْكَوْكَبِ» [۵۱].
یعنی: «زید پسر خالد جهنى گوید: پیغمبر جنماز صبح را در حدیبیه در حالى که در آن شب باران آمده بود به امامت براى ما خواند، همین که از نماز فارغ شد رو به مردم کرد و فرمود: آیا شما مىدانید پروردگار شما چه مىگوید؟ مردم گفتند: خدا و پیغمبر خدا از همه داناترند، گفت: خدا مىفرماید: بندگان من دو دسته هستند دستهاى که به من ایمان دارند و دستهاى که کافرند. کسانى که مىگویند خداوند به فضل و کرم خود براى ما باران نازل کرده است آنان از کسانى هستند که به من ایمان دارند و به تأثیر ستارهها کفر مىورزند».
امّا کسانى که مىگویند: فلان ستاره براى ما باران نازل نمود، این افراد به من عقیده ندارند و به ستارهها ایمان دارند. (البتّه کسى که عقیده داشته باشد که ستارهها در سرنوشت انسان و نزول باران مؤثر واقعى هستند بدون شک کافر هستند ولى اگر گفته شود، تجربه شده هرگاه ستارهها نسبت بهم در فلان موقعیت قرار گیرند باران مىآید و این امر نشانه نزول باران است، شافعى مىفرماید: این گفته باعث کفر نیست و گناه هم محسوب نمىشود) [۵۲].
«سماء: در اینجا به معنى باران است. نواء: ستاره، وقت».
[۵۱]- أخرجه البخاری فی: ۱۰ كتاب الأذان: ۱۵۶ باب یستقبل الإمام الناس إذا سلّم. [۵۲]- شرح نووی بر مسلم: ج۲، ص: ۶۰.