ترجمه فارسی اللؤلؤ والمرجان فیما اتفق علیه الشیخان - جلد اول

فهرست کتاب

باب ۲۶: دعاء در نماز شب و به هنگام شب بیدارى

باب ۲۶: دعاء در نماز شب و به هنگام شب بیدارى

۴۳۷- حدیث: «ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: بِتُّ عِنْدَ مَیْمُونَةَ، فَقَامَ النَّبِیُّ جفَأَتَى حَاجَتَهُ، غَسَلَ وَجْهَهُ وَیَدَیْهِ ثُمَّ نَامَ، ثُمَّ قَامَ فَأَتَى الْقِرْبَةَ، فَأَطْلَقَ شِنَاقَهَا، ثُمَّ تَوَضَّأَ وُضُوءًا بَیْنَ وُضُوءَیْنِ لَمْ یُكْثِرْ، وَقَدْ أَبْلَغَ، فَصَلَّى، فَقُمْتُ فَتَمَطَّیْتُ كَرَاهِیَةَ أَنْ یَرَى أَنِّی كُنْتُ أَرْقبُهُ، فَتَوَضَّأْتُ، فَقَامَ یُصَلِّی، فَقُمْتُ عَنْ یَسَارِهِ، فَأَخَذَ بِأُذُنِی فَأَدَارَنِی عَنْ یَمِینِهِ، فَتَتَامَّتْ صَلاَتُهُ ثَلاَثَ عَشْرَةَ رَكْعَةً، ثُمَّ اضْطَجَعَ فَنَامَ حَتَّى نَفَخَ، وَكَانَ إِذَا نَامَ نَفَخَ، فَآذَنَهُ بِلاَلٌ بِالصَّلاَةِ فَصَلَّى وَلَمْ یَتَوَضَّأ؛ وَكَانَ یَقُولُ فِی دُعَائِهِ: اللهُمَّ اجْعَلْ فِی قَلْبِی نُورًا، وَفِی بَصَرِی نُورًا، وَفِی سَمْعِی نُورًا، وَعَنْ یَمِینِی نُورًا، وَعَنْ یَسَارِی نُورًا، وَفَوْقِی نُورًا، وَتَحْتِی نُورًا، وَأَمَامِی نُورًا، وَاجْعَلْ لِی نُورًا.

قَالَ كُرَیْبٌ (الرَّاوِی عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ) وَسَبْعٌ فِی التَّابُوتِ، فَلَقَیْتُ رَجُلاً مِنْ وَلَدِ الْعَبَّاسِ فَحَدَّثَنِی بِهِنَّ فَذَكَرَ عَصَبِی وَلَحْمِی وَدَمِی وَشَعَرِی وَبَشَرِی، وَذَكَرَ خَصْلَتَیْنِ» [۴۷۶].

یعنی: «ابن عباس گوید: شبى در منزل میمونه خوابیده بودم دیدم پیغمبر جبلند شد، بعد از قضاى حاجت دست و صورتش را شست و خوابید، سپس بلند شد، و به سوى مشک آبى که در آنجا بود رفت و بند دهانه مشک را باز کرد هرچند آب فراوانى را مصرف ننمود ولى وضویى متوسط و معمولى گرفت و نماز را شروع نمود، من هم از جاى خود بلند شدم و به آرامى بیرون رفتم، چون دوست نداشتم که پیغمبر جمتوجه شود که من مراقب حرکاتش هستم، بعد از اینکه وضو گرفتم در طرف چپ او ایستادم، پیغمبر ج(در حالیکه نماز مى‌خواند) گوشم را گرفت و مرا به طرف راستش آورد، و نماز شبش را با سیزده رکعت تکمیل نمود، سپس دراز کشید و خوابید به نحوى که صداى نفسش (که نشانه خوابیدنش بود) شنیده مى‌شد. پیغمبر جعادت داشت وقتى که به خواب مى‌رفت صداى نفسش شنیده مى‌شد. بعداً بلال وقت نماز را اعلام کرد، پیغمبر بلند شد و نماز خواند، ولى وضو نگرفت. پیغمبر جدر دعاى نمازش مى‌گفت: خداوندا! در قلب و چشم و گوشم نور قرار دهید و در اطراف راست و چپ و بالا و پایینم نور قرار دهید و در جلوم و به طور کلى همیشه نور را همراه من قرار دهید.

کریب (راوى این حدیث از ابن عباس) گوید: ابن عباس هفت کلمه را در دعاى پیغمبر جذکر نمود که من آن‌ها را فراموش کرده بودم، و به یکى از پسران ابن عباس رسیدم، او آن هفت کلمه را برایم بیان نمود، گفت که پیغمبر جدر دعایش مى‌فرمود: خداوندا! در رگ و گوشت و خون و مغز و استخوانم نور قرار دهید و استخوان و مغز را نیز با آن‌ها ذکر کرد یعنى مى‌فرمود: خداوندا! در استخوان و مغز من نیز نور قرار دهید». (باید متوجه باشیم که خواب بدون قرار دادن شیىء در برابر مقعد یکى از اسباب باطل نمودن وضو مى‌باشد و هر مسلمانى که به طور آزاد بخوابد وضوى او باطل مى‌شود ولى پیغمبر جمى‌فرماید: من به هنگام خواب چشمانم مى‌خوابند ولى قلبم نمى‌خوابد و آگاه است. بنابراین از خواص پیغمبر جبود که با خواب وضوى او باطل نمى‌شد).

«دشناق: ریسمان و نخى است که درب مشک به آن بسته مى‌شود. تمطیت: یعنى با پشت خمیده بیرون رفتیم. فتتامت: از باب تفاعل است و همیشه لازم است به معنى تکمیل شد. التابوت: جایى که اشیاء در آن نگهدارى مى‌شود مانند قلب وکاغذ براى حفظ گفته‌ها و اسرار و صندوق براى چیزهاى مادى و... خصلتین: استخوان و مغز است».

۴۳۸- حدیث: «عَبْدِ اللهِ بْنِ عَبَّاسِ، أَنَّهُ بَاتَ لَیْلَةً عِنْدَ مَیْمُونَةَ، زَوْجِ النَّبِیِّ جوَهِیَ خَالَتَهُ، فَاضْطَجَعْتُ فِی عَرْضِ الْوِسَادَةِ، وَاضْطَجَعَ رَسُولُ اللهِ جوَأَهْلُهُ فِی طُولِهَا، فَنَامَ رَسُولُ اللهِ جحَتَّى إِذَا انْتَصَفَ اللَّیْلُ أَوْ قَبْلَهُ بِقَلِیلٍ أَوْ بَعْدَهُ بِقَلِیلٍ، اسْتَیْقَظَ رَسُولُ اللهِ ج، فَجَلَسَ یَمْسَحُ النَّوْمَ عَنْ وَجْهِهِ بِیَدِهِ، ثُمَّ قَرَأَ الْعَشْرَ الآیَاتِ الْخَواتِمَ مِنْ سُورَةِ آلِ عِمْرَانَ، ثُمَّ قَامَ إِلَى شَنٍّ مُعَلَّقَةٍ فَتَوَضَّأَ مِنْهَا فَأَحْسَنَ وُضُوءَهُ، ثُمَّ قَامَ یُصَلِّی قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: فَقُمْتُ فَصَنَعْتُ مِثْلَ مَا صَنَعَ، ثُمَّ ذَهَبْتُ فَقُمْتُ إِلَى جَنْبِهِ فَوَضَعَ یَدَهُ الْیُمْنَى عَلَى رَأْسِی وَأَخَذَ بِأُذُنِی الْیُمْنَى یَفْتِلُهَا؛ فَصَلَّى رَكْعَتَیْنِ، ثُمَّ رَكْعَتَیْنِ، ثُمَّ رَكْعَتَیْنِ ثُمَّ رَكْعَتَیْنِ، ثُمَّ رَكْعَتَیْنِ، ثُمَّ رَكْعَتَیْنِ، ثُمَّ أَوْتَرَ؛ ثُمَّ اضْطَجَعَ حَتَّى أَتَاهُ الْمُؤذِّنُ فَقَامَ فَصَلَّى رَكْعَتَیْنِ خَفِیفَتَیْنِ، ثُمَّ خَرَجَ فَصَلَّى الصُّبْحَ» [۴۷۷].

یعنی: «عبدالله بن عباس گوید: شبى در منزل میمونه همسر پیغمبر ج(که خاله ابن عباس بود) خوابیـده بودم و سرم را بر عرض بالشـى قرار داده بودم که حضرت رسول جبا همسرش سرشان را بر طول آن قرار داده بودند، پیغمبر جتا نصف شب یا کمى دیرتر یا زودتر خوابید، آن گاه رسول خدا بیدار شد، و نشست، و دستش را بر صورتش مى‌مالید تا آثار خواب آلودگى را از خود دور نماید، سپس ده آیه آخر سوره آل عمران را خواند، بعد به سوى مشکى که به میخ آویزان شده بود رفت، و از آب آن وضو گرفت و وضوى خوبى هم گرفت و شروع به نماز خواندن کرد، ابن عباس گوید: من هم بلند شدم و آنچه را که پیغمبر جانجام داد انجام دادم، سپس رفتم و در کنارش ایستادم، پیغمبر جدست راستش را بر روى سرم گذاشت و گوش راستم را گرفت و آن را پیچ مى‌داد، و شش نماز دو رکعتى را خواند سپس یک نماز یک رکعتى خواند بعد از آن دراز کشید، تا اینکه مؤذن آمد، پیغمبر جاز جاى خود بلند شد و دو رکعت را به صورت خلاصه خواند سپس از منزل بیرون رفت و نماز صبح را (در مسجد) خواند».

۴۳۹- حدیث: «ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: كَانَتْ صَلاَةُ النَّبِیِّ جثَلاَثَ عَشْرَةَ رَكْعَةً، یَعْنِی بِاللَّیْلِ» [۴۷۸].

یعنی: «ابن عباس گوید: معمولاً نماز شب پیغمبر جسیزده رکعت بود».

۴۴۰- حدیث: «حدیث ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: كَانَ النَّبِیُّ جإِذَا تَهَجَّدَ مِنَ اللَّیْلِ قَالَ: اللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ أَنْتَ نُورُ السَّمَواتِ وَالأَرْضِ، وَلَكَ الْحَمْدُ أَنْتَ قَیِّمُ السَّمَواتِ وَالأَرْضِ، وَلَكَ الْحَمْدُ أَنْتَ رَبُّ السَّمَواتِ وَالأَرْضِ وَمَنْ فِیهِنَّ أَنْتَ الْحَقُّ، وَوَعْدُكَ الْحَقُّ، وَقَوْلُكَ الْحَقُّ، وَلِقَاؤكَ حَقٌّ، وَالْجَنَّةُ حَقٌّ، وَالنَّارُ حَقٌّ، وَالنَّبِیُّونَ حَقٌّ وَالسَّاعَةُ حَقٌّ؛ اللّهُمَّ لَكَ أَسْلَمْتُ، وَبِكَ آمَنْتُ، وَعَلَیْكَ تَوَكَّلْتُ، وَإِلَیْكَ أَنَبْتُ، وَبِكَ خَاصَمْتُ، وَإِلَیْكَ حَاكَمْتُ، فَاغْفِرْلی مَا قَدَّمْتُ وَمَا أَخَّرْتُ، وَمَا أَسْرَرْتُ وَمَا أَعْلَنْتُ أَنْتَ إِلهِی لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ» [۴۷۹].

یعنی: «ابن عباس گوید: هرگاه پیغمبر جنماز شب را مى‌خواند مى‌فرمود: خـداوندا! سپاس و ستایش تنها شایسته تو است، روشنى بخش زمین و آسمان‌ها هستى و سپاس و ستایش خاص تو است. نگهدارنده آسمان‌ها و زمین تویى و سپاس و ستایش فقط لایق مقام تو مى‌باشد و پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه در آنهاست مى‌باشى، حق هستى و وعده‌ات حق است، گفته‌ات حق است، زنده شدن و رسیدن به حضورت حق است، بهشت حق است و آتش دوزخ حق است و همه پیغمبرانى که از جانبت فرستاده شده‌اند حق هستند و قیامت و رستاخیر حق است، خداوندا! در مقابل تو تسـلیم هستم، سر تعظیم و فرمـان بردارى را فرود مى‌آورم، به تو ایمان آورده‌ام و همه امور خود را به تو واگذار کرده‌ام، به سوى تو بر مى‌گردم، به قدرت و دلایل و برهان تو با دشمنان مى‌جنگم و بر آنان غالب مى‌شوم، تنها تو را حاکم بین خود و دیگرانیعنی: «به هنگام اختلاف» قرار مى‌دهم و تنها به حکم تو راضى مى‌باشم، خداوندا! گناه اوّل و آخرم را و آنچه به صورت پنهان و آشکار انجام داده‌ام ببخشاى، تو معبود من هستى و هیچ کسى جز تو سزاوار پرستش نیست».

[۴۷۶]- أخرجه البخاری فی: ۸۰ كتاب الدعوات: ۱۰ باب الدعاء إذا انتبه من اللیل. [۴۷۷]- أخرجه البخاری فی: ۴ كتاب الوضوء: ۳۶ باب قراءة القرآن بعد الحدث وغیره. [۴۷۸]- أخرجه البخاری فی: ۱۹ كتاب التهجد: ۱۰ باب كیف كانت صلاة النبی جوكم كان النبی جیصلى من اللیل. [۴۷۹]- أخرجه البخاری فی: ۹۷ كتاب التوحید: ۳۵ باب قول الله تعالى (یریدون أن یبدلوا كلام الله).