باب ۴۶: سخت گیرى در تحریم خیانت در اموال غنیمت و هر مال دیگرى و اینکه به جز افراد مؤمن کسى داخل بهشت نخواهد شد
۷۴- حدیث: «أَبی هُرَیْرَةَسقَالَ: افْتَتَحْنَا خَیْبَرَ وَلَمْ نَغْنَمْ ذَهَبًا وَلا فِضَّةً، إِنَّما غَنِمْنا الْبَقَرَ وَالإِبِلَ وَالْمَتاعَ وَالْحَوائِطَ، ثُمَّ انْصَرَفْنا مَعَ رَسُولِ اللهِ جإِلى وادی الْقُرى وَمَعَهُ عَبْدٌ لَهُ یُقالُ لَهُ مِدْعَمٌ، أَهْداهُ لَهُ أَحَدُ بَنی الضِّبابِ؛ فَبَیْنَما هُوَ یَحُطُّ رَحْلَ رَسُولِ اللهِ جإِذْ جاءَهُ سَهْمٌ عائِرٌ حَتّى أَصابَ ذَلِكَ الْعَبْدَ فَقالَ النَّاسُ: هَنیئًا لَهُ الشَّهادَةُ فَقالَ رَسُولُ اللهِ ج: بَلى وَالَّذی نَفْسِی بِیَدِهِ إِنَّ الشَّمْلَةَ الَّتی أَصابَها یَوْمَ خَیْبَرَ مِنَ الْمَغانِمِ لَمْ تُصِبْها الْمَقاسِمُ لَتَشْتَعِلُ عَلَیْهِ نارًا فَجاءَ رَجُلٌ، حِینَ سَمِعَ ذَلِكَ مِنَ النَّبِیِّ ج، بِشِراكٍ أَوْ بِشِراكَیْنِ، فَقالَ: هذا شَیْءٌ كُنْتُ أَصَبْتُهُ فَقالَ رَسُولُ اللهِ ج: شِراكٌ أَوْ شِرَاكانِ مِنْ نارٍ» [۸۰].
یعنی: «ابو هریره گوید: وقتى که قلعه خیبر را فتح نمودیم، طلا و نقره را به غنیمت نگرفتیم، بلکه گاو و شتر و اثاثیه و زمین و باغ را به غنیمت گرفتیم سپس همراه پیغمبر به سوى (وادی القرى) برگشتیم، غلامى که او را (مدعم) مىگفتند و یکنفر از طایفه بنى ضباب او را به پیغمـبر جبخشـیده بود همراه پیغمـبر جبود. هنگامیکه این غلامى وسایل پیغمبر ج را (از روى شترش) پایین مىآورد، تیرى که معلوم نبود به وسیله چه کسى پرتاب شده است به او اصابت کرد (و او را کشت) فوراً مردم گفتند خوشا به حالش، شهادت بر او مبارک باد، پیغمبر جفرمود: آرى، قسم به کسى که جان من در دست او است، عبایى را که در روز خیبر به دست آورده بود، از طرف مسؤول تقسیم غنایم به او نرسیده بود و این عبا به صورت آتش در تنش شعلهور مىشود. مردى که این گفته پیغمبر جرا شنید فوراً یک یا دو بند کفش را آورد و گفت: این چیزى است که من آن را برداشتهام، پیغمبر جفرمود: (خیانت) با یک بند یا دو بند کفش نیز موجب آتش دوزخ است (خیانت ذاتاً صفتى است ناپسند و موجب ناخشنودى خدا و پیغمبر جمىباشد و فرقى نمىکند چیزى که به عنوان خیانت برداشته مىشود زیاد باشد یا کم چون خیانت هرچه باشد خیانت است)».
«حوائط: جمع حائط به معنى زمین و باغ است. وادی القرى: جایى است در نزدیکى مدینه منوره. عائر: تیرى است که پرتاب کننده آن معلوم نباشد».
[۸۰]- أخرجه البخاری فی: ۶۴ كتاب المغازى: ۳۸ باب غزوة خیبر.