ترجمه فارسی اللؤلؤ والمرجان فیما اتفق علیه الشیخان - جلد اول

فهرست کتاب

باب ۴۷: نصب کردن و قراردادن چیزى در جلو نمازگزار

باب ۴۷: نصب کردن و قراردادن چیزى در جلو نمازگزار

۲۷۸- حدیث: «ابْنِ عُمَرَ، أَنَّ رَسُولَ اللهِ جكَانَ إِذَا خَرَجَ یَوْمَ الْعِیدِ أَمَر بِالْحَرْبَةِ فَتُوضَعُ بَیْنَ یَدَیْهِ فَیُصَلی إِلَیْهَا، وَالنَّاسُ وَرَاءَهُ، وَكَانَ یَفْعَلُ ذلِكَ فِی السَّفَرِ، فَمِنْ ثَمَّ اتَّخَذَهَا الأُمَرَاءُ» [۳۱۲].

یعنی: «ابن عمر گوید: پیغمبر جروز عید که از مدینه به سوى مصلى در بیرون شهر خارج مى‌شد دستور مى‌داد تا نیزه‌اى را برایش بیاورند و آن را در جلو خود (در جهت قبله) نصب مى‌کرد و رو به آن نماز مى‌خواند، مردم هم پشت سر پیغمبر جنماز مى‌خواندند، این کار را در سفر هم انجام مى‌داد و به همین دلیل فرمانده‌هان نیز این کار را مى‌کردند». (برابر احادیث وارده در این مورد و نظریه علماى فقه کسى که مى‌خواهد نماز بخواند براى اینکه نقطه نظرش در نماز و محل سجده‌اش معلوم شود و مردمى که مى‌آیند و مى‌روند بدانند محل سجده‌اش کجا است و بر آن عبور نکنند سنّت است که یک قطعه چوب یا شمشیر و غیره را در جلو خود در جهت قبله نصب نماید و رو به آن نماز بخواند، و اگر کسى از پشت آن شیئ عبور کند گناهى ندارد).

۲۷۹- حدیث: «ابْنِ عُمَرَ، عَنِ النَّبِیِّ جأَنَّهُ كَانَ یُعَرِّضُ رَاحِلَتَهُ فَیُصَلِّی إِلَیْهَا» [۳۱۳].

یعنی: «ابن عمر گوید: گاهى پیغمبر جشترش را در بین خود و قبله قرار مى‌داد و نمازش را مى‌خواند».

۲۸۰- حدیث: «أَبِی جُحَیْفَةَ، أَنَّهُ رَأَى بِلاَلاً یُؤَذِّنُ، فَجَعَلْتُ أَتَتَبَّعُ فَاهُ ههُنَا وَههُنَا بِالأَذانِ» [۳۱۴].

یعنی: «ابوجحیفه گوید: دیدم که بلال (حبشى) اذان مى‌گوید و صورتش را به طرف راست و چپ بر مى‌گرداند»، (سنّت است کسى که اذان مى‌گوید به هنگام گفتن حی على الصلاة رویش را به طرف راست و به هنگام گفتن حی على الفلاح رویش را به طرف چپ برگرداند).

۲۸۱- حدیث: «أَبِی جُحَیْفَةَ، قَالَ: رَأَیْتُ رَسُولَ اللهِ جفِی قُبَّةٍ حَمْرَاءَ مِنْ أَدَمٍ، وَرَأَیْتُ بِلاَلاً أَخَذَ وَضُوءَ رَسُولِ اللهِ ج، وَرَأَیْتُ النَّاسَ یَبْتَدِرُونَ ذَاكَ الْوَضوءَ، فَمَنْ أَصَابَ مِنْهُ شَیْئًا تَمَسَّحَ بِهِ، وَمَنْ لَمْ یُصِبْ مِنْهُ شَیْئًا أَخَذَ مِنْ بَلَلِ یَدِ صَاحِبِه، ثُمَّ رَأَیْتُ بِلاَلاً أَخَذَ عَنَزَةً فَرَكَزَهَا، وَخَرَجَ النَّبِیُّ جفِی حُلَّةٍ حَمْرَاءَ مُشَمِّرًا، صَلَّى إِلَى الْعَنَزَةِ بِالنَّاسِ رَكْعَتَیْنِ، وَرَأَیْتُ النَّاسَ وَالدَّوَابَّ یَمُرُّونَ مِنْ بَیْنَ یَدَیِ الْعَنَزَةِ» [۳۱۵].

یعنی: «ابو جحیفه گوید: دیدم که پیغمبر جدر خیمه چرمى قرمز رنگى قرار دارد، و بلال هم آبى را که پیغمبر با آن وضو گرفته است برداشته و مردم هم پشت سر هم با عجله مى‌خواستند هریک مقدارى از آن آب را به دست آوردند، کسانى که توانسته بودند مقدارى از آن را به دست آورند آن را به صورت و بدن خود (به عنوان تبرک) مى‌مالیدند، کسانى که نتوانسته بودند چیزى را به دست آورند از ترى و نم دست دیگران استفاده مى‌کردند. سپس دیدم که بلال نیزه‌اى را آورد و آن را نصب کرد و پیغمبر جبا لباس قرمز رنگ در حالى که مقدارى از ساق پاهایش دیده مى‌شد بیرون آمد و رو به طرف نیزه ایستاد و دو رکعت نماز را به امامت با مردم خواند، دیدم که مردم و حیوانات از پشت آن نیزه آمد و رفت مى‌کردند».

«أدم: پوست. وضوء: به فتحه واو آب وضوء مى‌باشد. یبتدرون: با عجله بر هم سبقت مى‌گرفتند. عنزة: نیزه».

۲۸۲- حدیث: «عَبْدِ اللهِ بْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: أَقْبَلْتُ رَاكِبًا عَلَى حِمَارٍ أَتَانٍ، وَأَنَا یَوْمَئِذٍ قَدْ نَاهَزْتُ الاحْتِلاَمَ، وَرَسُولُ اللهِ جیُصَلِّی بِمِنَى إِلَى غَیْرِ جِدَارٍ، فَمَرَرْتُ بَیْنَ یَدَیْ بَعْضِ الصَّفِّ، وَأَرْسَلْتُ الأَتَانَ تَرْتَعُ، فَدَخَلْتُ فِی الصَّفِّ، فَلَمْ یُنْكَرْ ذلِكَ عَلَیَ» [۳۱۶].

یعنی: «عبدالله بن عباس گوید: در حالى که به سن بلوغ نزدیک شده بودم سوار بر الاغ ماده‌اى، به سوى منى رفتم (دیدم)، پیغمبر جدر منى بدون اینکه دیوارى را در جلو خود قرار داده باشد نماز مى‌خواند از جلو بعضى از صف‌ها (با الاغ) رد شدم، سپس آن را رها کردم تا بچرد، خود داخل صف نمازگزاران شدم، پیغمبر جبه خاطر این کار به من اعتراضى نکرد». (این نشانه آن است گذشتن حیوانات از جلو نماز باعث باطل شدن آن نمى‌شود).

[۳۱۲]- أخرجه البخاری فی: ۸ كتاب الصلاة: ۹۰ باب سترة الإمام سترة من خلفه. [۳۱۳]- أخرجه البخاری فی: ۸ كتاب الصلاة: ۹۸ باب الصلاة إلى الراحلة والبعیر والشجر والرحل. [۳۱۴]- أخرجه البخاری فی: ۱۰ كتاب الأذان: ۱۹ باب هل یتتبع المؤذن فاه ههنا وههنا. [۳۱۵]- أخرجه البخاری فی: ۸ كتاب الصلاة: ۱۷ باب الصلاة فی الثوب الأحمر. [۳۱۶]- أخرجه البخاری فی: ۳ كتاب العلم: ۱۸ باب متى یصح سماع الصغیر.