باب ۱: نماز کسوف
۵۲۰- حدیث: «عَائِشَةَ، قَالَتْ: خَسَفَتِ الشَّمْسُ فِی عَهْدِ رَسُولِ اللهِ ج، فَصَلَّى رَسُولُ اللهِ جبِالنَّاسِ، فَقَامَ فأَطَالَ الْقِیَامَ، ثُمَّ رَكَعَ فَأَطَالَ الرُّكُوعَ، ثُمَّ قَامَ فَأَطَالَ الْقِیَامَ، وَهُوَ دُونَ الْقِیَامِ الأَوَّلِ، ثُمَّ رَكَعَ فَأَطَالَ الرُّكُوعَ وَهُوَ دُونَ الرُّكُوعِ الأَوَّلِ، ثُمَّ سَجَدَ فَأَطَالَ السُّجُودَ، ثُمَّ فَعَلَ فِی الرَّكْعَةِ الثَّانِیَةِ مِثْلَ مَا فَعَلَ فِی الأُولَى، ثُمَّ انْصَرَفَ وَقَدِ انْجَلَتِ الشَّمْسُ، فَخَطَبَ النَّاسَ، فَحَمِدَ اللهَ وَأَثْنَى عَلَیْهِ، ثُمَّ قَالَ: إِنَّ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ آیَتَانِ مِنْ آیاتِ اللهِ، لاَ یَنْخَسِفَانِ لِمَوْتِ أَحَدٍ وَلاَ لِحَیَاتِهِ، فَإِذَا رَأَیْتُمْ ذلِكَ فَادْعُوا اللهَ وَكَبِّرُوا وَصَلُّوا وَتَصَدَّقُوا ثُمَّ قَالَ: یَا أُمَّةَ مُحَمَّدٍ مَا مِنْ أَحَدٍ أَغْیَرُ مِنَ اللهِ أَنْ یَزْنِىَ عَبْدُهُ أَوْ تَزْنِىَ أَمَتُهُ، یَا أُمَّةَ مُحَمَّدٍ وَاللهِ لَوْ تَعْلَمُونَ مَا أَعْلَمُ لَضَحِكْتُمْ قَلِیلاً وَلَبَكَیْتُمْ كَثِیرًا» [۵۶۸].
یعنی: «عایشه گوید: در زمان حیات پیغمبر جخورشید گرفتگى رخ داد، پیغمبر نماز کسوف را (به این کیفیت) با مردم خواند بعد از شروع نماز به قرائت و قیام طول داد سپس به رکوع رفت و رکوعش طول کشید بعداً از رکوع بلند شد و ایستاد و شروع به قرائت نمود و به قیام و قرائت ادامه داد، امّا این قیام به اندازه قیام اوّل طولانى نبود، مجدداً به رکوع رفت و این رکوع هم طولانى بود ولى به اندازه رکوع اوّل طول نکشید، (بعد از این دو قیام و دو رکوع در یک رکعت) به سجده رفت و به سجدهاش طول داد، و رکعت دوم را نیز به صورت رکعت اوّل تکرار نمود، و سلام داد و از نماز فارغ شد در این هنگام خورشید نور خود را باز یافته و از کسوف بیرون آمده بود، پیغمبر جبراى مردم خطبه خواند پس از سپاس و ستایش خدا، گفت: خورشید و ماه هردو مخلوق و نشانه و دلیل روشن بر وجود و قدرت و عظمت خالق مىباشند (هریک داراى خصوصیات و قوانین مختص به خود هستند) و به خاطر فوت کسى یا ولادت کسى به حالت کسوف (کم نورى یا بىنورى) در نمىآیند، وقتى خورشید و ماه را در حال کسوف مشاهده نمودید دعا و تکبیر گویید، نماز بخوانید و صدقه بدهید. سپس فرمود: اى امّت محمّد! وقتى که مردى یا زنى مرتکب زنا مىشود کسى به اندازه خداوند از این عمل ناراحت نیست، اى امّت محمّد! به خدا قسم اگر آنچه که من مىدانم (از خشم و عذاب خدا) شما هم آن را مىدانستید کمتر مىخندیدید و بیشتر گریه مىکردید».
«خسوف: کم شدن یا از بین رفتن نور خورشید و ماه در اثر پیش آمدن اوضاع خاص فلکى است ولى در اصطلاح فقهى کسوف، خاص کم نور شدن یا بىنور شدن خورشید و خسوف، خاص کم نور شدن یا بىنور شدن ماه است».
۵۲۱- حدیث: «عَائِشَةَ، زَوْجِ النَّبِیِّ ج، قَالَتْ: خَسَفَتِ الشَّمْسُ فِی حَیَاةِ النَّبِیِّ ج، فَخَرَجَ إِلَى الْمَسْجِدِ، فَصَفَّ النَّاسُ وَرَاءَهُ، فَكَبَّرَ، فَاقْتَرَأَ رَسُولُ اللهِ جقِرَاءَةً طَوِیلَةً، ثُمَّ كَبَّرَ، فَرَكَع رُكوعًا طَوِیلاً، ثُمَّ قَالَ: سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ، فَقَامَ وَلَمْ یَسْجُدْ، وَقَرَأَ قِرَاءَةً طَوِیلَةً، هِیَ أَدْنَى مِنَ الْقِرَاءَةِ الأُولَى، ثُمَّ كَبَّرَ وَرَكَعَ رُكُوعًا طَوِیلاً، وَهُوَ أَدْنَى مِنَ الرُّكوعِ الأَوَّلِ؛ ثُمَّ قَالَ: سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ، رَبَّنَا وَلَكَ الْحَمْدُ ثُمَّ سَجَدَ، ثُمَّ قَالَ فِی الرَّكْعَةِ الآخِرَةِ مِثْلَ ذلِكَ، فَاسْتَكْمَلَ أَرْبَعَ رَكْعَاتٍ فِی أَرْبَعِ سَجَدَاتٍ، وَانْجَلَتِ الشَّمْسُ قَبْلَ أَنْ یَنْصَرِفَ؛ ثُمَّ قَامَ فَأَثْنَى عَلَى اللهِ بِمَا هُوَ أَهْلُهُ، ثُمَّ قَالَ: هُمَا آیَتَانِ مِنْ آیَاتِ اللهِ لاَ یَخْسِفَانِ لِمَوْتِ أَحَدٍ وَلاَ لِحَیَاتِهِ، فَإِذَا رَأَیْتُمُوهُمَا فَافْزَعُوا إِلَى الصَّلاَةِ» [۵۶۹].
یعنی: «عایشه همسر پیغمبر جگوید: در زمان حیات حضرت رسول جخورشـید خسوف کرد، پیغمبر جبه مسجد رفت مردم پشت سرش به صف ایستادند، پیغمبر جتکبیر نیت را گفت، (بعد از خواندن فاتحه) آیات فراوانى را خواند سپس با گفتن تکبیر به رکوع رفت و رکوعش طولانى بود سپس سر را از رکوع بلند کرد و گفت: (خداوند ستایش کسى را که او را ستایش مىکند قبول مىنماید) وقتى از رکوع بلند شد به سجده نرفت بلکه مجدداً قرآن فراوانى را خواند ولى از قرائت اوّل کمتر بود. بعد از قرائت دوم مجدداً به رکوع رفت و به آن طول داد امّا از طول رکوع اوّل کمتر بود، بعد از بلند شدن از رکوع دوم فرمود: (سمع الله لمن حمده ربّنا لك الحمد)آنگاه به سجده رفت و در رکعت دوم هم مانند رکعت اوّل عمل نمود، به این ترتیب چهار رکوع را با چهار سجده تکمیل نمود، (یعنى پیغمبر جدو رکعت نماز کسوف را که خواند به خلاف نمازهاى عادى در هر رکعت دو رکوع را به جاى مىآورد ولى طبق معمول در هر رکعت دوبار به سجده مىرفت) قبل از اینکه پیغمبر جنمازش را تمام کند خورشید به حال عادى خود برگشت و نور خود را بازیافت، پیامبر بعد از نماز بلند شد و خداوند را با کلماتى که شایسته ذات اوست ستایش نمود و گفت: ماه و خورشید یکى از نشانهها و دلایل واضح بر وجود و قدرت و عظمت خدا مىباشند، و به خاطر مرگ و تولد کسى گرفتگى پیدا نمىکنند، و هر وقت که آنها را در حال کسوف و خسوف دیدید فوراً به خواندن نماز مشغول شوید تا از عذاب و غضب خدا در امان باشید».
۵۲۲- حدیث: «عَائِشَةَ، قَالَتْ: خَسَفَتِ الشَّمْسُ، فَقَامَ النَّبِیُّ ج، فَقَرَأَ سُورَةً طَوِیلَةً، ثُمَّ رَكَعَ فَأَطَالَ، ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ، ثُمَّ اسْتَفْتَحَ بِسُورَةٍ أُخْرَى ثُمَّ رَكَعَ حَتَّى قَضَاهَا وَسَجَدَ، ثُمَّ فَعَلَ ذلِكَ فِی الثَّانِیَةِ، ثُمَّ قَالَ: إِنَّهُمَا آیَتَانِ مِنْ آیَاتِ اللهِ، فَإِذَا رَأَیْتُمْ ذلِكَ فَصَلُّوا حَتَّى یُفْرَجَ عَنْكُمْ لَقَدْ رَأَیْتُ فِی مَقَامِی هذَا كُلَّ شَیْءٍ وُعِدْتُهُ، حَتَّى لَقَدْ رَأَیْتُنِی أُرِیدُ أَنْ آخُذَ قِطْفًا مِنَ الْجَنَّةِ، حِینَ رَأَیْتُمُونَی جَعَلْتُ أَتَقَدَّمُ، وَلَقَدْ رَأَیْتُ جَهَنَّمَ یَحْطِمُ بَعْضُهَا بَعْضًا، حِینَ رَأَیْتُمُونِی تَأَخَّرْتُ، وَرَأَیْتُ فِیهَا عَمْرَو بْنَ لُحَیٍّ، وَهُوَ الَّذِی سَیَّبَ السَّوَائِبَ» [۵۷۰].
یعنی: «عایشه گوید: خورشید گرفتگى رخ داد، پیغمبر ج(در نماز) ایستاد و سوره طویلى را خواند و به رکوع رفت و آن را طول داد سپس سرش را از رکوع بلند کرد و مجدداً شروع به خواندن سوره دیگرى کرد، بعداً به رکوع رفت و پس از رکوع و قیام آن به سجده رفت و در رکعت دوم هم به صورت رکعت اوّل عمل نمود، سپس به مردم گفت: اینها (خورشید و ماه) دو مخلوق و دو نشانه از نشانههاى قدرت خدا هستند، وقتى که آنها را در حال کسوف دیدید، نماز بخوانید تا خداوند براى شما گشایش به وجود آورد، گفت: من حالا که در اینجا ایستادهام تمام وعدههایى را که در قیامت به من داده شده است مىبینم حتى همین الآن قدمى را که به جلو برداشتم، به خاطر این بود که مىخواستم خوشهاى از خوشههاى بهشت را بچینم، و از همین جا مىبینم که قسمتهایى از دوزخ همدیگررا خرد مىنمایند وبروى هم موج مىزنند، به خاطر و حشت از آن بود که شما دیدید یک قدم به عقب برگشتم، و عمرو بن لحى را مىبینم که در دوزخ سرنگون شده و بر صورتش حرکت مىکند».
«سیّب: بر صورتش حرکت مىکرد».
[۵۶۸]- أخرجه البخاری فی: ۱۶ كتاب الكسوف: ۲ باب الصدقة فی الكسوف. [۵۶۹]- أخرجه البخاری فی: ۱۶ كتاب الكسوف: ۴ باب خطبة الإمام فی الكسوف. [۵۷۰]- أخرجه البخاری فی: ۲۱ كتاب العمل فی الصلاة: ۱۱ باب إذا تفلتت الدابة فی الصلاة.