ترجمه فارسی اللؤلؤ والمرجان فیما اتفق علیه الشیخان - جلد اول

فهرست کتاب

باب ۳۲: بیان اینکه دست بالا که دست انسان بخشنده است بهتر از دست پایین است که گیرنده صدقه مى‌باشد

باب ۳۲: بیان اینکه دست بالا که دست انسان بخشنده است بهتر از دست پایین است که گیرنده صدقه مى‌باشد

۶۱۲- حدیث: «ابْنِ عُمَرَ، أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج، قَالَ، وَهُوَ عَلَى الْمِنْبَرِ، وَذَكَرَ الصَّدَقَةَ وَالتَّعَفُّفَ وَالْمَسْئَلَةَ: الْیَدُ الْعُلْیَا خَیْرٌ مِنْ الْیَدِ السُّفْلَى، فَالْیَدُ الْعُلْیَا هِیَ الْمُنْفِقَةُ، وَالسُّفْلَى هِیَ السَّائِلَةُ» [۶۶۸].

یعنی: «ابن عمر گوید: پیغمبر جبر بالاى منبر درباره دادن صدقه و قناعت کردن و نگرفتن آن یا تقاضاى صدقه از دیگران بحث مى‌کرد، فرمود: دست بالا بهتر از دست پایین است، دست بالا آن است که صدقه مى‌دهد، و دست پایین آن است که صدقه مى‌گیرد»، (یعنى بر هر مسلمانى لازم است فعال و کوشا باشد و با همّت و شخصیت باشد و نباید خود را ضعیف و ناتوان و بى‌همت بار بیاورد و دست توقع را پیش دیگران دراز نماید مگر چاره و راهى برایش باقى نماند).

۶۱۳- حدیث: «حَكِیمِ بْنِ حِزَامٍس، عَنِ النَّبِیِّ ج، قَالَ: الْیَدُ الْعُلْیَا خَیْرٌ مِنَ الْیَدِ السُّفْلَى، وَابْدَأْ بِمَنْ تَعُولُ، وَخَیْرُ الصَّدَقَةِ عَنْ ظَهْرِ غِنًى، وَمَنْ یَسْتَعْفِفْ یُعِفَّهُ اللهُ، وَمَنْ یَسْتَغْنِ یُغْنِهِ اللهُ» [۶۶۹].

یعنی: «حکیم بن حزام گوید: پیغـمبر جفرمود: دست بالا بهتر از دست پایین است، و صدقه را پیش از همه به کسانى بدهید که نفقه آنان به عهده شما است، و بهترین صدقه آن است که بخشنده‌اش غنى و ثروتمند باشد، و کسى که عفت از خدا بخواهد و از حرام پرهیز کند خداوند او را عفیف و محفوظ مى‌نماید. و کسى که خود را از دیگران بى‌نیاز سازد و از آنان به عنوان صدقه چیزى نگیرد، خداوند او را بى‌نیاز خواهد کرد».

۶۱۴- حدیث: «حَكِیمِ بْنِ حِزَامٍس، قَالَ: سَأَلْتُ رَسُولَ اللهِ جفَأَعْطَانِی، ثُمَّ سَأَلْتُهُ فَأَعْطَانِی، ثُمَّ سَأَلْتُهُ فَأَعْطَانِی؛ ثُمَّ قَالَ: «یَاحَكِیمُ إِنَّ هذَا الْمَالَ خَضِرَةٌ حُلْوَةٌ، فَمَنْ أَخَذَهُ بِسَخَاوَةِ نَفْسٍ بُورِكَ لَهُ فِیهِ، وَمَنْ أَخَذَهُ بِإِشْرَافِ نَفْسٍ لَمْ یُبَارَكْ لَهُ فِیهِ، كَالَّذِی یَأْكُلُ وَلاَ یَشْبَعُ، الْیَدُ الْعُلْیَا خَیْرٌ مِنَ الْیَدِ السُّفْلَى».

قَالَ حَكِیمٌ: فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللهِ وَالَّذِی بَعَثَكَ بِالْحَقِّ لاَ أَرْزأْ أَحَدًا بَعْدكَ شَیْئًا حَتَّى أُفَارِقَ الدُّنْیَا فَكَانَ أَبُو بَكْرٍس، یَدْعُو حَكِیمًا إِلَى الْعَطَاءِ، فَیَأْبَى أَنْ یَقْبَلَهُ مِنْهُ ثُمَّ إِنَّ عُمَرَسدَعَاهُ لِیُعْطِیَهُ، فَأَبَى أَنْ یَقْبَلَ مِنْهُ شَیْئًا فَقَالَ عُمَرُ: إِنِّی أُشْهِدُكُمْ یَا مَعْشَرَ الْمُسْلِمِینَ عَلَى حَكِیمٍ، أَنِّی أَعْرِضُ عَلَیْهِ حَقَّهُ مِنْ هذَا الْفَیْءِ فَیَأْبَى أَنْ یَأْخُذَهُ.

فَلَمْ یَرْزَأْ حَكِیمٌ أَحَدًا مِنَ النَّاسِ بَعْدَ رَسُولِ اللهِ ج، حَتَّى تُوُفِّیَ» [۶۷۰].

یعنی: «حکیم بن خزام گوید: از پیغمبر جتقاضاى صدقه کردم، به من صدقه داد باز از او صدقه خواستم به من صدقه داد و سومین بار که درخواست صدقه کردم و صدقه را به من داد فرمود: اى حکیم! این مال مانند میوه‌اى است که رنگش سبز و زیبا و طعمش شیرین است (که هم رنگ و هم طعم آن انسان را به سوى خود جذب مى‌کند) کسى که آن را بدون حرص و فقط براى رفع نیاز ضرورى بگیرد، خداوند در آن برکت قرار مى‌دهد، کسى که از روى حرص آن را بگیرد خداوند از آن برکت بر مى‌دارد، به صورت کسى در مى‌آید که مرض پرخورى دارد و هرچه بیشتر مى‌خورد سیر نمى‌شود، دست بالا بهتر و محترم‌تر از دست پایین است.

حکیم گوید گفتم: اى رسول خدا! قسم به کسى که شما را به حق فرستاده است، بعد از شما تا روزى که از دنیا مى‌روم از هیچکس چیزى را نمى‌گیرم، به همین علت بود وقتى که ابوبکر در زمان خلافت خود او را به گرفتن صدقه دعوت نمود حکیم از دریافت آن خوددارى نمود، عمر هم در زمان خود خواست به او صدقه بدهد، حکیم صدقه را از او هم قبول نکرد، عمر گفت: اى جماعت مسلمانان! شمارا شاهد مى‌گیرم که من خواسـتم حقى را که حکیم از غنیمت دارد به او بدهم امّا او از قبـول آن خوددارى کرد. بنابراین حکیم بعد از پیغمبر جتا روزى که فوت کرد چیزى را از کسى نگرفت».

[۶۶۸]- أخرجه البخاری فی: ۲۴ كتاب الزكاة: ۱۸ لا صدقة إلا عن ظهر غنی. [۶۶۹]- أخرجه البخاری فی: ۲۴ كتاب الزكاة: ۱۸ باب لا صدقة إلا عن ظهر غنى. [۶۷۰]- أخرجه البخاری فی: ۲۴ كتاب الزكاة: ۵۰ باب الاستعفاف عن المسئلة.