ترجمه فارسی اللؤلؤ والمرجان فیما اتفق علیه الشیخان - جلد اول

فهرست کتاب

باب ۴۴: دادن صدقه به کسى که با ناسزا گفتن و خشونت آن را مى‌خواهد

باب ۴۴: دادن صدقه به کسى که با ناسزا گفتن و خشونت آن را مى‌خواهد

۶۲۹- حدیث: «أَنَسِ بْنِ مَالِكٍس، قَالَ: كُنْتُ أَمْشِی مَعَ النَّبِیِّ ج، وَعَلَیْهِ بُرْدٌ نَجْرَانِیٌّ غَلِیظُ الْحَاشِیَةِ، فَأَدْرَكَهُ أَعْرَابِیٌّ، فَجَذَبَهُ جَذْبَةً شَدِیدَةً، حَتَّى نَظَرْتُ إِلَى صَفْحَةِ عَاتِقِ النَّبِیِّج، قَدْ أَثَّرَتْ بهِ حَاشِیَةُ الرِّدَاءِ مِنْ شِدَّةِ جَذْبَتِهِ، ثُمَّ قَالَ: مُرْ لِی مِنْ مَالِ اللهِ الَّذِی عِنْدَكَ؛ فَالْتَفَتَ إِلَیْهِ، فَضَحِكَ، ثُمَّ أَمَرَ لَهُ بِعَطَاءٍ» [۶۸۵].

یعنی: «انس بن مالک گوید: من و پیغمبر راه مى‌رفتیم پیغمبر جپارچه کتانى ساخت نجران که حاشیه و کنارهایش خشن و کلفت بود بر دوش داشت، یک عرب بدوى به او رسید با شدت هرچه تمام‌تر پارچه رو دوشى پیغمبر جرا کشید تا جایى که پشت گردن پیغمبر جلخت شد و من آثار فشار این پارچه خشن را بر گردن او دیدم بعد از (این بى‌ادبى) گفت: اى محمّد! دستور بده از مالى که نزد تو است به من بدهند، پیغمبر جبه او نگاه کرد و تبسم نمود، دستور داد که به او صدقه بدهند».

۶۳۰- حدیث: «الْمِسْوَرِ بْنِ مَخْرَمَةَس، قَالَ: قَسَمَ رَسُولُ اللهِ جأَقْبِیَةً، وَلَمْ یُعْطِ مَخْرَمَةَ مِنْهَا شَیْئًا، فَقَالَ مَخْرَمَةُ: یَا بُنَیِّ انْطَلِقْ بِنَا إِلَى رَسُولِ اللهِ جفَانْطَلَقْتُ مَعَهُ، فَقَالَ: ادْخُلْ فَادْعُهُ لِی، قَالَ فَدَعَوْتُهُ لَهُ فَخَرَجَ إِلَیْهِ وَعَلَیْهِ قَبَاءٌ مِنْهَا، فَقَالَ: خَبَأْنَا هذَا لَكَ قَالَ: فَنَظَرَ إِلَیْهِ، فَقَالَ: رَضِیَ مَخْرَمَةُ» [۶۸۶].

یعنی: «مسور بن مخرمهسگوید: پیغمبر جچند قبا و جبه را بین اصحاب تقسیم نمود، ولى چیزى را به مخرمه (پدرم) نداد، مخرمه (پدرم) گفت: پسرم مرا پیش پیغمبر جببر، من هم با او رفتم، گفت: به منزل پیغمبر برو و او را برایم صدا کن، من هم رفتم و پیغمبر جرا صدا کردم، وقتى که به نزد پدرم آمد یکى از آن جبه‌ها را به تن داشت فرمود: این را براى تو نگهداشته‌ایم، پدرم به آن نگاه کرد، پیغمبر جفرمود: مخرمه به آن راضى است؟»، (احتمال دارد فاعل قال در جمله اخیر وقال رضى مخرمه به مسور برگردد یعنى مسور گفت مخرمه راضى شد) [۶۸۷].

[۶۸۵]- أخرجه البخاری فی: ۵۷ كتاب فرض الخمس: ۱۹ باب ما كان النبی جیعطی المؤلفة قلوبهم وغیرهم من الخمس ونحوه. [۶۸۶]- أخرجه البخاری فی: ۵۱ كتاب الهبة: ۱۹ باب كیف یقبض العبد والمتاع. [۶۸۷]- ارشاد السارى، ج ۴، ص ۳۵۱.