باب ۴۰: مستحب بودن خواندن نماز صبح در اوّل وقتش و آن هنگامى است که تاریکى آخر شب با سفیدى طلوع فجر بهم آمیخته مىشود و بیان مقدار قرآنى که در نماز صبح خوانده مىشود
۳۷۷- حدیث: «عَائِشَةَ، قَالَتْ: كُنَّ نِسَاءُ الْمُوْمنَاتِ یَشْهَدْنَ مَعَ رَسُولِ اللهِ جصَلاَةَ الْفَجْرِ مُتَلَفِّعَاتٍ بِمُرُوطِهِنَّ، ثُمَّ یَنْقَلِبْنَ إِلَى بُیُوتِهِنَّ حِینَ یَقْضِینَ الصَّلاَةَ لاَ یَعْرِفُهُنَّ أَحَدٌ مِنَ الْغَلَسِ» [۴۱۴].
یعنی: «عایشه گوید: معمولاً زنهاى ایمان دار در حالى که با چادر سر تا پاى خود را مىپوشانیدند براى نماز جماعت صبح به حضور پیغمبر جمىآمدند، وقتى که نماز را مىخواندند و به خانههایشان بر مىگشتند، به علت تاریکى هوا هنوز کسى آنان را نمىشناخت».
«متلفّعات: خود را به زیر چادر کرده. مروط: لباسى است که از پشم یا خز ساخته مىشود. غلس: تاریکى آخر شب که با نور فجر آمیخته شود».
۳۷۸- حدیث: «جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ، قَالَ: كَانَ النَّبِیُّ جیُصَلِّی الظُّهْرَ بِالْهَاجِرَةِ، وَالْعَصْرَ وَالشَّمْسُ نَقِیَّةٌ، وَالْمَغْرِبَ إِذَا وَجَبَتْ، وَالْعِشَاءَ أَحْیَانًا وَأَحْیَانًا: إِذَا رَآهُمُ اجْتَمَعُوا عَجَّلَ، وَإِذَا رَآهُمْ أَبْطَوْا أَخَّرَ؛ وَالصُّبْحَ كَانُوا، أَوْ، كَانَ النَّبِیُّ جیُصَلِّیها بِغَلَسٍ» [۴۱۵].
یعنی: «جابر بن عبدالله گوید: پیغمبر جنماز ظهر را به هنگام شدت گرما (و زوال خورشید از وسط آسمان) مىخواند، و نماز عصر را وقتى مىخواند که خورشید هیچ تغییرى در نور و رنگش پدیدار نمىشد و نماز مغرب را بعد از غروب خورشید مىخواند، نماز عشاء را گاهى زود مىخواند و گاهى آن را به تأخیر مىانداخت، وقتى که مىدید مردم جمع شدهاند، در خواندن نماز عشاء عجله مىکرد و وقتى که مىدید مردم از آمدن به مسجد تأخیر کردهاند نماز عشاء را به تأخیر مىانداخت و اصحاب، یا پیغمبرجنماز صبح را وقتى مىخواندند که تاریکى آخر شب با نور طلوع فجر به هم آمیخته بودند».
«هاجره: نصف روز موقعى که هوا به شدّت گرم مىشود. والشمس نقیّة: خورشید تغییرى پیدا نمىکرد. وجبت: خورشید غروب کرده بود».
۳۷۹- حدیث: «أَبِی بَرْزَةَ الأَسْلَمِیِّ، وَقَدْ سُئِلَ عَنْ وَقْتِ الصَّلَوَاتِ، قَالَ: كَانَ النَّبِیُّ جیُصَلِّی الظُّهْرَ حِینَ تَزُولُ الشَّمْسُ، وَالْعَصْرَ، وَیَرْجِعُ الرَّجُلُ إِلَى أَقْصى الْمَدِینَةِ وَالشَّمْسُ حَیَّةٌ (قَالَ الرَّاوِی عَنْ أَبِی برْزَةَ: وَنَسِیتُ مَا قَالَ فِی الْمَغْرِبِ) وَلاَ یُبَالِی بِتَأخِیرِ الْعِشَاءِ إِلَى ثُلُثِ اللَّیْلِ، وَلاَ یُحِبُّ النَّوْمَ قَبْلَهَا وَلاَ الْحَدِیثَ بَعْدَهَا، وَیُصَلِّی الصُّبْحَ، فَیَنْصَرِفُ الرَّجُلُ فَیَعْرِفُ جَلِیسَهُ؛ وَكَانَ یَقْرَأُ فِی الرَّكْعَتَیْنِ أَوْ إِحْدَاهُمَا مَا بَیْنَ السِّتِّینَ إِلَى الْمِائَةِ» [۴۱۶].
یعنی: «از ابو برزه اسلمى درباره اوقات نمازهاى پنجگانه سؤال شد، گفت: پیغمبر نماز ظهر را به هنگام زوال خورشید از وسط آسمان مىخواند، نماز عصر را وقتى مىخواند که مردم بعد از نماز به آخر مدینه مراجعت مىکردند، هنوز رنگ و نور خورشید تغییر نمىکرد، (کسى که این حدیث را از ابو برزه روایت کرده است مىگوید: فراموش کردهام که ابو برزه درباره وقت نماز مغرب چه گفت)، (ابو برزه گفت:) براى پیغمبر جمهم نبود که نماز عشاء تا گذشتن ثلثى از شب به تأخیر افتد ولى از خوابیدن قبل از نماز عشاء و حرف زدن بعد از آن خوشش نمىآمد، و نماز صبح را در وقتى مىخواند که اگر انسان بعد از اداى نماز به سوى رفیقش نگاه مىکرد او را مىشناخت، و پیغمبر جمعمولاً در هردو رکعت نماز صبح یا در یکى از آنها در حدود شصت الى صد آیه مىخواند».
[۴۱۴]- أخرجه البخاری فی: ۹ كتاب مواقیت الصلاة: ۲۷ باب وقت الفجر. [۴۱۵]- أخرجه البخاری فی: ۹ كتاب مواقیت الصلاة: ۲۷ باب وقت الفجر. [۴۱۶]- أخرجه البخاری فی: ۱۰ كتاب الأذان: ۱۰۴ باب القراءة فی الفجر.