باب ۴۲: حرام بودن سیلى زدن به صورت، و پاره کردن یقه و پیراهن، و فریاد و زارى کردن به شیوه جاهلیت (به هنگام وارد شدن بلا و مصیبت)
۶۵- حدیث: «عَبْدِ اللهِ بْنِ مَسْعودٍسقَالَ: قَالَ النَّبِیُّ جلَیْسَ مِنّا مَنْ ضَرَبَ الْخُدُودَ، وَشَقَّ الْجُیُوبَ، وَدَعا بِدَعْوى الْجاهِلِیَّةِ» [۷۱].
یعنی: «عبدالله پسر مسعود گوید: پیغمبر جفرمود: کسى که (بهنگام بلا) سیلى به صورت خود بزند و یقه و پیراهن را پاره کند، و به شیوه دوران جاهلیت به گریه و زارى بپردازد، از ما نیست». (و با چنین کارى دچار معصیت و گناه بزرگى مىشود و عملى از خود نشان مىدهد که مخالف اسلام است).
۶۶- حدیث: «أَبی مُوسَىسوَجِعَ أَبُو مُوسَى وَجَعًا شَدیدًا فَغُشِی عَلَیْهِ وَرَأْسُهُ فی حَجْرِ امْرَأَةٍ مِنْ أَهْلِهِ، فَلَمْ یَسْتَطِعْ أَنْ یَرُدَّ عَلَیْها شَیْئًا؛ فَلَمَّا أَفاقَ قَالَ أَنا بَرِیءٌ مِمَّنْ بَرئَ رَسُولُ اللهِ جإِنَّ رَسُولَ اللهِ جبَرِئَ مِنَ الصَّالِقَةِ وَالْحالِقَةِ وَالشَّاقَّةِ» [۷۲].
یعنی: «ابو موسى به شدّت مریض شد و به حال بیهوشى درآمد، و سرش در دامن زنى از زنان خانوادهاش قرار داشت، نمىتوانست (نسبت به گریه و زارى که آن زن انجام مىداد) اعتراضى کند، هنگامى که به هوش آمد گفت: من دورى و بیزارى مىجویم از کارى که رسول خدا از آن بیزار بوده است، همانا پیغمبر جاز زنانى که به هنگام مصیبت گریه و زارى مىکردند دورى مىکرد و همچنین از زنانى که به هنگام مصیبت موهایشان را مىتراشیدند و یا موهایشان را مىکندند و یا زنانى که یقه و پیراهن را پاره مىنمودند دورى و بیزارى مىنمود».
«صالقه: زنى است که به هنگام مصیبت با صداى بلند گریه مىکند. حالقه: زنى است که به هنگام مصیبت موهایش را مىتراشد. شاقه: زنى است که در موقع مصیبت یقه و پیراهنش را پاره مىکند. (اینها در زمان جاهلیت عادت بودند)».
[۷۱]- أخرجه البخاری فی: ۲۳ كتاب الجنائز ۳۹ باب لیس منا من ضرب الخدود. [۷۲]- أخرجه البخاری فی: ۲۳ كتاب الجنائز: ۳۸ باب ما ینهى من الحلق عند المصیبة.