باب ۲۱: برترى بعضى از ایمانداران بر بعضى دیگر در ایمان و برترى اهل یمن بر دیگران
۳۱- یعنی: «عُقْبَةَ بْنِ عَمْرٍو أَبی مَسْعودٍ قَالَ: أَشارَ رَسُولُ اللهِ جبِیَدِهِ نَحْوَ الْیَمَنِ فَقالَ: الإِیمانُ یَمانٍ هَهنا، أَلا إِنَّ الْقَسْوَةَ وَغِلَظَ الْقُلُوبِ فی الْفَدَّادِینَ عِنْدَ أُصولِ أَذْنابِ الإِبْلِ حَیْثُ یَطْلُعُ قَرْنا الشَّیْطانِ فی رَبیعَةَ وَمُضَرَ» [۳۴].
یعنی: «عقبه بن عمرو ابو مسعود گوید: پیغمبر جبا دست به سوى یمن اشاره کرد و فرمود: ایمان، ایمان اهل یمن است (دست را به طرف یمن دراز کرد و فرمود:) همان جا، بدانید که بىرحمى و سنگدلى عادت و اخلاق کسانى است که صداى خودشان را به نشانه غرور و افتخار بلند مىکنند (و به ثروت و شـترى که دارند مغرورند و عزت و سعادت را تنها در جمع مال و ثروت مىبینند) و بدانید جایى که دو شاخ شیطان در آن ظاهر مىشود قبیله ربیعه و مضر است».
«یمان: اصل آن یمنى با (ى) نسبت مىباشد ولى به منظور تخفیف یاء حذف و الف به عوض آن آمده است، چون اهل یمن بدون جنگ مسلمان شدند پیغمبر در تعریف ایشان فرمود: ایمان کامل ایمان یمنى است. قسوة و غلظ: هردو به معنی بىرحمى و سنگدلى مىباشند. فدّادین: جمع فدّاد است به معنى کسى است که صدایش را بلند مىکند تا خود را نشان دهد. یطلع قرنا الشّیطان: ضرب المثلى است که براى ظهور فتنه و فساد بکار گرفته مىشود، قبیله ربیعه و مضر به علت داشتن ثروت و شترهاى فراوان و غرور و خودخواهى ناشى از ثروت از پذیرفتن اسلام خوددارى مىکردند و براى مسلمانان مزاحمت ایجاد مىنمودند و فتنه و فساد در میانشان فراوان بود. (چه قدر زیباست این فرموده رسول اکرم و چه قدر با واقعیت مطابقت دارد: هر وقت ثروت نامشروع جمع شود غرور و خودخواهى را به دنبال خواهد داشت و فتنه و فساد که دو شاخ شیطان هستند فوراً ظاهر مىگردند. امروزه مىبینیم که افراد جاهل و نادان از راههاى نامشروع ثروتهاى فراوانى به دست مىآورند و خودباخته، مغرور و متکبر مىگردند و خیانت، بىبند و بارى، بىتوجّهى به دین و اخلاق، عدم رعایت حلال و حرام را به عنوان زرنگى و هوشیارى و شخصیت به حساب مىآورند، با چشم حقارت به دیگران مىنگرند و ثروت و سامان نامشروع خود را به رخ دیگران مىکشند، و با استفاده از قدرت ناشى از ثروت به حق دیگران تجاوز مىنمایند و فتنه و فساد را در جامعه رواج مىدهند).
۳۲- حدیث: «أَبی هُرَیْرَةَسعَنِ النَّبِیِّ جقَالَ: أَتاكُمْ أَهْلُ الْیَمَنِ، أَضْعَف قُلوبًا، وَأَرَقُّ أَفْئِدَةً، الْفِقْهُ یَمانٍ وَالْحِكْمَةُ یَمانِیَةٌ» [۳۵].
یعنی: «ابو هریره گوید: پیغمبر جفرمود: اهل یمن به نزد شما آمدهاند ایشان داراى قلبى پرعاطفه و مهربان هستند، درک دین و خداشناسى در یمن است».
«فقه: در اینجا به معنى شناخت و درک دین است. حکمت: در اینجا به معنى خداشناسى است».
۳۳- حدیث: «أَبی هُرَیْرَةَسأَنَّ رَسُولَ اللهِ جقَالَ: رَأْسُ الْكُفْرِ نَحْوَ الْمَشْرِقِ، وَالْفَخْرُ وَالْخُیَلاءُ فی أَهْلِ الْخَیْلِ وَالإِبِلِ وَالْفَدَّادینَ أَهْلِ الْوَبَرِ، وَالسَّكینَةُ فی أَهْلِ الْغَنَمِ» [۳۶].
یعنی: «ابو هریره گوید: پیغمبر جفرمود: منشأ کفر و الحاد در مشرق است، وخودخواهى و غرور، صفت و اخلاق کسانى است که داراى اسب و شتر فراوان مىباشند و با غرور و افتخار صداى خود را بلند مىکنند و بادیهنشین هستند و تمدن ندارند، و آرامش و متانت در بین کسانى است که داراى گوسفند هستند».
«وبر: پشم شتر است، و اگر در مقابل مدر استعمال شود به معنى بادیهنشین است، و مدر یعنى متمدن و شهرنشین».
۳۴- حدیث: «أَبی هُرَیْرَةَسقَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ جیَقُولُ: الْفَخْر وَالْخُیَلاءُ فی الْفَدَّادینَ أَهْلِ الْوَبَرِ، وَالسَّكینَةُ فی أَهْلِ الْغَنَمِ، وَالإِیمانُ یَمانٍ، وَالْحِكْمَةُ یَمانِیَةٌ» [۳۷].
یعنی: «ابوهریره گوید: از پیغمبر جشنیدم فرمود: غرور و تکبر بر دیگران اخلاق کسانى است که صداى خود را (به عنوان افتخار) بلند مىنمایند و صاحب شترهاى فراوانى هستند. و آرامش و متانت، اخلاق اشخاصى است که با گوسفند سروکار دارند. و ایمان و حکمت، یمنى هستند. (یعنى اهل یمن داراى ایمان و حکمت واقعى مىباشند)».
[۳۴]- أخرجه البخاری فی: ۵۹ كتاب بدء الخلق: ۱۵ باب خیر مال المسلم غنم یتبع بها شعف الجبال. [۳۵]- أخرجه البخاری فی: ۶۴ كتاب المغازی: ۷۴ باب قدوم الأشعریین وأهل الیمن. [۳۶]- أخرجه البخاری فی: ۵۹ كتاب بدء الخلق: ۱۵ باب خیر مال المسلم غنم یتبع بها شعف الجبال. [۳۷]- أخرجه البخاری فی: ۶۱ كتاب المناقب: ۱ باب قول الله تعالى: (یأیها الناس إنا خلقناكم من ذكر وأنثى وجعلناكم شعوباً وقبائل لتعارفوا).